وقت مامور شده بود كتابخانه را از بين ببرد ، چنين آمده كه : " منقفسههای آنرا در آنوقت از كتاب ، به كلی خالی يافتم " ( 1 ) . يكرواق كه آقای عبداللطيف هم آنرا مشاهده كرده بوده كه هيچ ، مساحت يكشهر هم شايد برای چنين كتابخانهای كافی نباشد . امروز كتابخانههای بسيار بزرگ ، در اثر پيشرفت صنعت چاپ و وجودامكانات بی سابقه در تاريخ بشر ، در جهان خصوصا آمريكا و شوروی وجوددارد همچنانكه شهرهای بسيار بزرگ و بی سابقه در تاريخ بشر ، در جهانامروز وجود دارد . من باور ندارم امروز هم كتابخانهای وجود داشته باشد كه كتابهايش برایگرم كردن حمامهای شهری كه آن كتابخانه در آنجا هست برای مدت ششماهكفايت كند . اينها همه دليل افسانه بودن اين داستان است ، و تنها در دنيایافسانهها نظيری برايش میتوان يافت . گويند مردی در وصف شهر هرات كهمدعی بود روزگاری فوق العاده بزرگ و پرجمعيت بوده داد سخن ميداد ، كاررا به جائی رسانيد كه گفت : در آنوقت در هرات بيست و يك هزار احمديك چشم كله پز وجود داشته است ! با توجه به اينكه همه نامشان احمد نبوده ، و همه احمد نامها يك چشمنبودهاند و همه احمدهای يك چشم كله پز نبودهاند پس اگر فقط عدد احمدهایيك چشم كله پز به بيست و يكهزار نفر میرسيده ، حساب كنيد و ببينيد عددسايرين چه قدر بوده است ؟ اگر اولين و آخرين را روی زمين جمع كنيم قطعاباز هم كافی نيست . داستان ابوالفرج چيزی شبيه داستان ، احمد يك چشم كله پز است . لذا پاورقی : ( 1 ) شبلی نعمان ، كتابخانه اسكندريه ، صفحه . 50 |