وسيله خليفه دوم اعلام شد و تا صد سال ادامه يافت . اين داستان نيزشنيدنی است . هر چند ما در بخش سوم اين كتاب كه به بيان خدماتايرانيان به اسلام ميپردازيم در بخش خدمات فرهنگی تحت عنوان " تدوين وتاليف از كی شروع شد ؟ " درباره اين مطلب توضيح خواهيم داد .ولی ناچاريم در اينجا اشاره كنيم كه آنچه به خليفه دوم منسوب است ،مربوط است به كتابت احاديث نبوی . از صدر اسلام ميان عمر و بعضی صحابه ديگر از يك طرف ، و علی عليهالسلام و بعضی صحابه ديگر از طرف ديگر در تدوين و كتابت احاديث نبویاختلاف نظر وجود داشت . گروه اول كه عمر در راس آنها بود استماع و ضبط و نقل احاديث را بلامانع ميدانستند ، اما كتابت و تدوين آنها را مكروه میشمردند به عذراينكه با قرآن مشتبه نشود و يا اهتمام به حديث جای اهتمام به قرآن رانگيرد ولی گروه دوم كه علی عليه السلام در راس آنها بود از آغاز بهكتابت و تدوين احاديث نبوی تشويق و ترغيب كردند . عامه به پيروی از خليفه دوم تا يك قرن به تدوين حديث نپرداخت ، اماپس از يك قرن ، عامه نيز از نظر علی عليه السلام پيروی كرد و نظر عمرمنسوخ گشت . و به همين جهت شيعه يك قرن پيش از عامه موفق به جمع وتدوين حديث شد . پس مطلب اين نيست كه تصنيف و تاليف در ميان عرب مطلقا و دربارههر موضوع ممنوع بوده است ، و مردمی كه به خودشان اجازه تاليف و تصنيفنمیدادند به طريق اولی تاليفات و تصنيفات ديگران را معدوم ميكردهاند .اين ممنوعيت يا مكروهيت اولا مربوط به احاديث نبوی بوده نه چيز ديگرثانيا در ميان عامه بوده و شيعه هرگز چنين روشی درباره حديث نداشته است. و به |