كتابهائی علمی وجود داشته زبان پهلوی است نه زبان خوارزمی ، در دورهاسلام كتابهای ايرانی كه به عربی ترجمه شد از قبيل كليله و دمنه وسيله ابنمقفع و قسمتی از منطق ارسطو وسيله او يا پسرش از زبان پهلوی بوده نهزبان خوارزمی يا زبان محلی ديگر . كريستن سن مينويسد : " عبدالملك بن مروان دستور داد كتابی از پهلویبه عربی ترجمه كردند " ( 1 ) . اينكه با حمله يك يورشگر ، آثار علمی زبانی بكلی از ميان برود و مردميكسره به حالت " اميت " و بيسوادی و بی خبری از تاريخ گذشتهشان برآيند ويژه زبانهای محدود محلی است ، بديهی است كه هرگز يك زبان محدودمحلی نميتواند به صورت يك زبان علمی در آيد و كتابخانهای حاوی انواعكتب پزشكی ، رياضی ، طبيعی ، نجومی ، ادبی ، مذهبی با آن زبان تشكيل شود. اگر زبانی به آن حد از وسعت برسد كه بتواند كتابخانه از انواع علومتشكيل دهد ، با يك يورش مردمش يكباره تبديل به مردمی امی نميگردند .حملهای از حمله مغول وحشتناكتر نبوده است ، قتل عام به معنی حقيقی درحمله مغول رخ نمود ، كتابها و كتابخانهها طعمه آتش گرديد ، ولی هرگز اينحمله وحشتناك نتوانست آثار علمی به زبان عربی و فارسی را به كلی ازميان ببرد و رابطه نسل بعد از مغول را با فرهنگ قبل از مغول قطع نمايدزيرا آثار علمی به زبان عربی و حتی به زبان فارسی گسترده تر از اين بودكه با چندين قتل عام مغول از بين برود پس معلوم است كه آنچه در خوارزماز ميان رفته جز يك سلسله آثار ادبی و مذهبی زردشتی كه از محتوای ايننوع كتب مذهبی آگاهی داريم نبوده است ، و ابوريحان هم بيش از ايننگفته است . دقت در سخن ابوريحان ميرساند كه نظرش به كتب تاريخی ومذهبی است . اما داستان كتابسوزی عبدالله بن طاهر . اين داستان شنيدنی است و عجيباست كه مرحوم دكتر معين اين داستان را بعنوان دليل يا قرينهای بركتابسوزی ايران پاورقی : ( 1 ) ايران در زمان ساسانيان صفحه . 86 |