در فصل 17 بند هش ، درباره " آذر گشنسب " كه سومين آتشكده بزرگ واصلی است ، طبق نقل خود آقای دكتر معين در كتاب مزديسنا و ادب پارسیچنين آمده است : " آذر گشنسب تا هنگام پادشاهی كيخسرو هماره پناه جهان بود ، وقتی كهكيخسروب درياچه چچست را ويران كرد ، آن آتش به يال اسب او فرو نشست، سياهی و تيرگی را برطرف نمود و روشنايی بخشيد ، به طوری كه او توانستبتكده را ويران كند ، در همان محل در بالای كوه اسنوند ، دادگاهی ( معبدی) ساخت و آذر گشنسب را فرو نشاند " ( 1 ) . ايضا از بندهش درباره همين آتش نقل میكند : يكی از سه شراره مينوی بوده كه به جهان خاكی برای امداد جهانيان فرودآمده در آذربايجان قرار گرفت ( 2 ) . فردوسی در داستان رفتن كيكاوس و كيخسرو به آتشكده آذر گشنسب میگويد :
پاورقی : ( 1 ) همان كتاب ، صفحه . 311 ( 2 ) همان مدرك ، صفحه . 112 |