فراوانی داشته است و تسلط اعراب مسلمان در حيات معنوی ايران تأثيرمنفی داشته است و اعراب زبان و خط خود را آنچنان بر ايران تحميل كردندكه حتی امثال بوعلی سينا و غزالی پس از چهارصد سال و پانصد سال بعد ازاين حمله و دويست سال و سيصد سال پس از استقلال ايران باز هم مجبوربودند به زبان عربی آثار خود را تأليف كنند . و فقط از زمانی به نظم ونثر پارسی پرداختند كه از اسارت عرب نجات يافتند و زبان فارسی عكسالعملی بود در مقابل هجوم اسلامی و مسلمانی . ما قبلا درباره افسانه تحميلزبان عربی به ايران و اين تبليغ مغرضانه كه احيای زبان فارسی يك عكسالعمل ايرانی بود در مقابل اسلام بحث كرده ايم و درباره افسانه محو آثارعلمی ايران به وسيله اعراب مسلمان و بالخصوص درباره ماهيت و هويتدانشكده جندی شاهپور بعدا در همين كتاب و يا در يك رساله جداگانه بحثخواهيم كرد . برخی پا را از اين فراتر نهاده و ورود اسلام را به ايران مساوی با يكفلاكت و بدبختی دائم دانسته و تمام خصائص سوء اخلاقی امروز ايرانيان رامولود هجوم اعراب به ايران و نفوذ اسلام در ميان ايرانيان معرفی میكنند .برای نمونه ، قسمتی از يك مقاله ، در مجله فردوسی ، شماره 787 مورخه 3آبان 45 را ذكر میكنيم ، نويسنده در اين مقاله خواسته است به كتاب غربزدگی جلال آل احمد پاسخ بگويد . آل احمد مدعی است فساد اين نسل مولود خودباختگی اين نسل در برابر غرب و ماشينيسم است . آل احمد غربزده رااينطور توصيف میكند : آدم غربزده هرهری مذهب است ، به هيچ چيز اعتقاد ندارد ، اما به هيچچيز هم بی اعتقاد نيست ، يك آدم اسقاطی است ، نان به نرخ روز خور وهمه چيز برايش علی السويه است . خودش باشد و خرش از پل بگذرد ديگربود و نبود پل هيچ است . نه ايمانی دارد نه مسلكی ، نه مرامی ، نهاعتقادی به خدا يا به بشريت . نه در بند تحول اجتماعی است و نه حتی |