به عقيده من خود تازيان در گسترش زبان فارسی در مشرق ياری كرده اند واين خود موجب بر افتادن زبان سعدی و لهجه های ديگر آن سرزمين شد .در ريحانة الادب مینويسد : در سال صد و هفتاد هجری كه مأمون به خراسانرفت و هر يك از افاضل نواحی به وسيله خدمتی و مدحتی تقرب میجسته اند ،ابوالعباس مروزی نيز كه در سخنوری به هر دو زبان تازی و دری مهارتی بینهايت داشت مدحت ملمعی مخلوط از كلمات فارسی و عربی نظم و در حضورمأمون انشاء كرد و بس پسنده طبع شد و به انعام هزار دينار ( هزار اشرفیطلای هيجده نخودی ) به طور استمرار قرين افتخار گرديد . از آن پس فارسیزبانان بدان شيوه رغبت كردند و طريقه نظم فارسی را كه بعد از غلبه عربمتروك بوده مسلوك داشتند . از ابيات قصيده او در مدح مأمون : ای رسانيده به دولت فرق خود بر فرقدين گسترانيده به فضل وجود برعالم يدين مر خلافت را تو شايسته ، چو مردم ديده را دين يزدان را تو بايسته ،چو رخ را هر دو عين كس بدينمنوال پيش از من چنين شعری نگفت مر زبان پارسی را هست بااين نوع بين ليك از آن گفتم من اين مدحت تو را تا اين لغت گيرد از مدح و ثنایحضرت تو زيب و زين ( 1 ) از طرف ديگر در طول تاريخ ، بسياری از ايرانيان ايرانی نژاد مسلمان رامیبينيم كه چندان رغبتی به زبان فارسی نشان نمیدادند ، مثلا طاهريان وديالمه پاورقی : ( 1 ) ريحانة الادب ، چاپ سوم ، جلد هفتم ، صفحه . 181 |