بود و حال آنكه زرتشتيان به محلات مخصوص زرتشتی نشين رانده شده بودند .چنين می نمايد كه روی هم رفته آل بويه شيعی مذهب در برابر پيروانمذهبهای ديگر مسامحه و بردباری پيشه كرده بودند ، زيرا خلفای سنی وبسياری از گماشتگان رسمی سنی مذهب را بر سر كارها بر جای میگذاشتندچنانكه گفتيم عامل زرتشتی كازرون نيز از جمله اينگونه كسان بود . اما آلبويه بيشتر دلبستگی به سنت های عربی خاندان علی عليه السلام و فرهنگاسلامی داشتند تا به سربلندیهای گذشته ايران ، مثلا عضدالدوله يكی ازپادشاهان آل بويه در سال 955م / 344 ه . دستور داد تا كتيبه ای در تختجمشيد به عربی بكنند . چه عاملی سبب شد كه قرنها بعد از زوال سيادت سياسی عرب ، مردم ايرانگرايش بيشتری نسبت به اسلام نشان بدهند ؟ آيا جز جاذبه اسلام و سازگاریآن با روح ايرانی چيز ديگری در كار بوده است ؟ خود حكومتهای مستقل ايرانی كه از لحاظ سياسی دشمن حكومتهای عربی بودندبيش از حكومتهای عربی پاسدار اسلام و مؤيد و مروج علمای اسلام و مشوقخدمتگزاران اسلام بودند ، دانشمندان را در تأليف و تصنيف كتابهای اسلام ودر تعليم علوم اسلامی كمك میكردند . شور و هيجانی كه ايرانيان نسبت به اسلام و علوم اسلامی در طول چهاردهقرن اسلام حتی در دو قرن اول كه سرجان ملكم انگليسی نام آنها را " دو قرنسكوت " گذاشته است نشان دادند ، هم از نظر اسلام بی سابقه بود و هم ازنظر ايران ، يعنی نه ملت ديگری غير از ايرانی ، آنقدر شور و هيجان و عشقو خدمت نسبت به اسلام نشان داده است و نه ايرانيان در دوره ديگری برایهدف ديگری ، چه ملی و چه مذهبی ، اين قدر شور و هيجان نشان داده اند .ايرانيان پس از استقلال بدون هيچ مزاحمتی میتوانستند آيين و رسوم كهن |