حكومت مستقل سياسی تشكيل دهند و يا آيين كهن خويشتن را تجديد كنند ،برای آنان كاملا مقدور بود . ولی در آن وقت نه به فكر تاسيس حكومتمستقل در برابر دستگاه خلافت افتادند و نه به فكر تجديد آيين كهن و دورافكندن آيين جديد تا آن وقت تصور ميكردند با تغيير خلافت از دودمانی بهدودمان ديگر میتوانند به آرزوی خود كه زندگی در ظل يك حكومت دينی اسلامیدر پرتو قرآن كريم بود نايل گردند . تا آنكه دوره بنی العباس پيش آمد و از دودمان عباسی نيز ناراضی شدنددر دوره بنی عباس جنگ ميان طاهر بن الحسين و سپاه ايرانی به طرفداری از" مامون " از يكطرف ، و علی بن عيسی و سپاهيان عرب به طرفداری "امين " از طرف ديگر واقع شد . غلبه طاهر بن الحسين بر سپاهيان طرفدار" امين " بار ديگر نشان داد كه قدرت نظامی در اختيار ايرانيان است ،در عين حال در اين موقع نيز ايرانيان نه به فكر استقلال سياسی افتادند ونه به فكر اينكه دين اسلام را كنار بگذارند . ايرانيان هنگامی به فكراستقلال سياسی افتادند كه از حكومتهای عربی و اينكه آنها يك حكومت واقعااسلامی باشند صد در صد مايوس شدند . اما در عين حال تنها به استقلال سياسی قناعت كردند و نسبت به آيينمقدس اسلام سخت وفادار ماندند ، اغلب ايرانيان در دوره استقلال سياسیايران مسلمان شدهاند . استقلال سياسی ايران از اوائل قرن سوم هجری شروع شدو تا آن وقت هنوز بسياری از مردم ايران به كيشها و آيينهای قديم از قبيلزرتشتی و مسيحی و صابی و حتی بودايی باقی بودند سفرنامههايی كه در قرونسوم و چهارم نوشته شده حكايت میكند كه تا آن زمانها در ايران آتشكده هاو كليساهای فراوان وجود داشته است ، بعدها كم كم از عدد آنها كاسته شدهو جای آنها را مساجد گرفته است . تاريخ نويسان اسلامی خاندانهای چندی را از ايرانيان نام میبرند كه تاقرنهای دوم و سوم ، بلكه تا قرن چهارم هجری همچنان به دين زرتشت باقی |