قوله عليه السلام : ملكتنى عينى : « چشمم بر من مسلّط گرديد »
كنايه از ربودن خواب است .
اين عبارت امام ( ع ) شامل استعارهاى زيبا و مجاز در تركيب است . لفظ « ملك » براى « نوم » استعاره به كار رفته است . جهت استعاره اين است : آمدن خواب و غلبه كردن آن بر چشم انسان را از انجام كار باز مىدارد ، چنان كه پادشاه بنده خود را از انجام كارهاى خصوصى مانع مىشود ، خواب را به پادشاه تشبيه كرده و لفظ « ملك » را براى آن استعاره آورده است .
امّا مجاز بودن اين كلام از دو جهت و به توضيح زير است :
1 مجاز در عبارت : يعنى چشم را مجازا به جاى خواب به كار برده است ،
بايد گفته مىشد خواب بر من غلبه كرد فرمودهاند : چشم بر من مسلّط شد . دليل مجاز آوردن چشم به جاى خواب مناسبتى است كه ميان چشم و خواب برقرار است . و آن بر روى هم قرار گرفتن پلك چشمها در موقع خواب است .
2 مجاز در اسناد : يعنى نسبت دادن سلطه را به خوابى كه به جاى آن ،
لفظ « عين » به كار رفته است . حرف واو در جمله « و انا جالس » بيان كننده حال است . يعنى در حالى كه نشسته بودم خواب بر من غلبه كرد .
مقصود امام ( ع ) از واژه « السنح » آشكار شدن چهره پيامبر ( ص ) در قوّه خيال آن بزرگوار مىباشد ، طبق توضيحى كه قبلا داده شد .
شكايت امام از امّت و پاسخگويى پيامبر ( ص ) بيان كننده دو واقعيّت تلخ است : اوّل ، اندوه فراوانى كه امام ( ع ) از شركت نكردن در جهاد ، و يارى ندادن آن بزرگوار بر عليه ظالمان در دل داشت تا آنجا كه اين كوتاهى و عقب نشينى به شهادت ، آن حضرت منجر شد . دوم ، راضى نبودن پيامبر از امّت كه دستور به
[ 414 ]
نفرين فرمودند .