لغات
غفيرة : به فتح غين ، زيادى . فراوانى ، كثرت و در بعضى از نسخهها عفوة به كسر عين نقل شده است و به معناى برگزيده مىباشد .
تغرى : غرى يغرى بالامر ، هرگاه راجع به
[ 4 ]
چيزى يا امرى حرص ورزيده شود . مثلا مىگويى اغريته به ، هرگاه شخصى را با كوشش و تلاش و حرص فراوان به كارى وادار كنى .
فالج : دست يابنده ، پيروز ياسر : قمار باز ، ميسر نوعى بازى قمار كه عرب جاهلى بدان گرفتار بوده است .
قداح : تيرهايى كه با آنها بازى قمار انجام مىشده است .
تعذير : اظهار عذر از كسى كه در حقيقت عذرى نداشته است .
عشيرة الرّجل : قبيله شخص ، همنشينان و ياوران او .
حيطه [ 1 ] : به كسر « ح » محافظت كردن و رعايت نمودن .
الم : جمع .
شعث : پراكندگى و انتشار امور و كارها .