قوله عليه السلام : و انّى لعالم الى قوله أودكم
مقصود امام ( ع ) از عبارت فوق اين است : آنچه آنها را به اطاعت وادار مىسازد و اصلاحشان مىكند مجازات كردن به وسيله قتل و كشتار مىباشد چنان كه حجّاج بن يوسف ثقفى چنين سياستى را در ارعاب و اجبار مردم ، آنگاه كه شخصى بنام مهلّب را براى سركوبى خوارج فرستاد به كار گرفت . روايت شده است كه حجّاج در كوفه اعلان عمومى
[ 1 ] هنگامى كه به زير پرچم فرا خوانده شوند به سرعت جمعيت فراوانى حاضر مىشوند هر چند در شمارش اندكند ولى در جنگ سختكوش و زيادند .
[ 2 ] آيا شما كمترين جمعيت زير پرچم نيستيد همان افرادى كه بيشترين افراد را در اطراف گوسفند كشته شده و ديگ غذا دارند .
[ 410 ]
داد . هر كس تا سه روز آماده حركت و اطاعت از مهلّب نشود ، رواست كه خونش را بريزند . در همين رابطه عدّه زيادى را كشت . مردم با عجله براى حركت و پيروى از مهلّب آماده شدند چنان كه تاريخ نشان مىدهد بيشتر سلاطين همين سياست ارعاب و تهديد را داشته و دارند .
عبارت امام ( ع ) كه : « من اصلاح شما را به بهاى تباه شدن نفس خود روا نمىشمارم » بدين معنى است : من مجاز نمىدانم كه خونتان را بريزم تا بزور شما را براى جنگ گسيل دارم ، چنان كه پادشاهان ، هنگام تثبيت حكومت خود چنين مىكنند و دين خود را به تباهى و فساد مىكشند ، امام صلاح نمىدانست كه با تهديد و قتل آنها را تسليم حكم و فرمان كند زيرا موجب تباهى و فساد ديانتش مىشد و چون طبق قاعده عقلى ، و حكمت ، اصلاح ديگران فرع بر اصلاح نفس مىباشد ، از شخصيّتى مثل امام ( ع ) انتظار نمىرفت كه نفس خود را فاسد كند تا ديگران اصلاح شوند .
حال اگر اشكال شود كه جهاد فراروى امام عادل واجب است ، بنابراين لازم بود كه امام ( ع ) بر آنها تحميل كند با اين حساب چرا آن حضرت اجازه قتلشان را نداشت ؟
پاسخ اين اشكال را به دو صورت مىتوان داد بشرح ذيل :
1 براى ترك هر واجبى نمىتوان افراد را كشت . مثلا اگر كسى حج را ترك كند . در ازاى ترك اين واجب كشته نمىشود .
2 بعيد نبود كه اگر امام ( ع ) به خاطر ترك جهاد ، دست به قتل و كشتار آنها مىزد از اطرافش پراكنده مىشدند و به دشمن حضرت مىپيوستند و يا او را تسليم دشمن مىكردند . و يا كمر به قتلش مىبستند . هر يك از اين امور فساد كلّىترى بود و از كنارهگيرى آنان از جهاد در راه خدا و نپذيرفتن دعوت امام ( ع ) در بعضى موارد خطر بيشترى داشت .
[ 411 ]