گروه اول كه همان دنيا طلبان قدرتمند بر گردآورى مال و منال و جاه و مقام باشند
در قسم دوّم گفتار حضرت ( ع ) آمدهاند كه فرمود : و منهم المصلّت بسيفه . . .
يفرعه ، منظور از اين دسته ، همان توانمندان بر دنيا ، افسار گسيختگان در شهوت و خشم است ، كه در به دست آوردن كمال مطلوب خود از امور دنيوى مىباشند .
« اصلات سيف » كنايه از چيرگى و دست درازى است كه به هر آنچه بتوانند به پيروزى و قهر و غلبه و شرّ آشكار و ستم بر ملا و واضح و جز اينها از رذايل اخلاقى دست يابند انجام مىدهند .
عبارت الاجلاب بالخيل و الرّجل كنايه از فراهم آوردن تمام ابزار ظلم و ستم است و چيرگى و تسلّط بر ديگران ، آماده سازى خويش براى تباهكارى در روى زمين روشن است كه چنين كسى ، دين خود را تباه ساخته است .
درباره اين كه چرا ستمگر تمام ابزار ظلم را فراهم مىآورد حضرت فرموده است : لحطام ينتهزه او مقنب يقوده او منبر يفرعه براى جمعآورى مال و ثروت ، براى دستيابى به اسبهاى سوارى و نعمتهاى دنيوى و براى بالا رفتن به
[ 144 ]
منبر و باصطلاح داد مذهب و ديانت برآوردن است .
منظور حضرت از يادآورى هدف فوق ، بيان پارهاى از صفات و ويژگى مردمان روزگار خويش است كه آنها داراى چنين خصلتهايى بودهاند .
امام ( ع ) لفظ « حطام [ 1 ] » را استعاره از مال دنيا آوردهاند ، جهت مشابهت اين است : چنان كه گياه خشك در مقايسه با علف سبز و با طراوت و زيبايى و داراى ميوه ، سودى ندارد ، مال دنيا هم نسبت به كارهاى نيك آخرت كه نفعش پايدار است بىارزش به حساب مىآيد .
دليل اين كه حضرت از ميان كليّه صفات و ويژگيهاى بيشمار مردم زمان اين سه خصلت را ذكر فرموده اين است كه اغلب انسانها براى اين سه خواست دنيايى بيشتر تلاش مىكنند ، زيرا كوشش كردن در دنيا يا براى جمعآورى مال و ثروت است يا رياست دنيايى با فراهم آوردن اسبان سوارى و نعمتهاى مادّى يا به نام مذهب به منبر رفتن و در پوشش ديانت براى دنيا كار كردن . پس از بيان خصلتهاى زشت برخى از مردم زمان خود مىفرمايد : و لبئس المتجر . . . الخ اين عبارت امام ( ع ) براى اين دسته از مردم توجهى است به زيان و ضرر كارهايى كه شباهت زيادى به تجارت زيانبار دارد زيرا خواهان به دست آوردن ، دنيا به هر صورت و از هر راه ممكن ، در معرض نابودى و هلاكت اخروى واقع مىشود .
چنين شخصى ، به فروشندهاى ماند ، كه دارايى دنياى خود را با ثواب و پاداش نيكوى آخرت ( در صورت اطاعت پروردگار ) معاوضه مىكند . ثروتى كه خود آن از بين مىرود ، كيفر آن باقى مىماند . به اين دليل امام ( ع ) لفظ « تجارت » را براى اين سودا استعاره آورده است .