ترجمه
« به خدا سوگند بنى اميه در ملك و سلطنت به اندازهاى پايدار بمانند كه هيچ حرامى از احكام الهى باقى نماند جز آن كه حلالش نمايند و هيچ عهدى و پيمانى نباشد جز آن كه شكسته و ناديدهاش بگيرند ، ظلم و ستم آنها چنان فراگير شود كه هيچ خانه گلين و يا خيمه پشمين در روستا و صحرا باقى نماند جز آن كه ظلم بنى اميه بدان وارد شود و بد رفتارى آنها و عمالشان مردم شهر و روستا و چادرنشينها را دربدر و آواره كند . ( نتيجه اين ستمگرى و بد رفتارى ) مردم را بدو
[ 860 ]
دسته تقسيم كند كه هر دو گروه گريان باشند . اهل ديانت براى دينشان ، و اهل دنيا براى دنياشان گريه كنند .
( مردم را چنان در شكنجه و سختى بگيرند كه ) يارى كردن از آنها مانند يارى كردن برده از اربابش باشد . ( فرمانبردارى افراد ، از عمال و كارگزاران بنى اميّه از روى ترس و ملاحظه كارى صورت گيرد ) بهمين دليل اگر حاضر باشند ، مردم از آنها اطاعت نمايند . و اگر غايب باشند از آنها غيبت و بدگويى كنند .
در آن روزگار هر كس اعتقادش بخدا نيكوتر ، رنج و گرفتاريش ، بيشتر است پس اگر خدا عافيت و سلامتى داد سپاس گزارى كنيد و اگر دچار بلا و محن شديد صابر و شكيبا باشيد ، زيرا كه پايان كار پرهيزكاران نيك است »