سپس فرمودهاند و لقد اصبحنا فى زمان الى قوله الحيلة
« ما در بد روزگارى قرار داريم . . . » اين كه مردم روزگار ، گروهى فريبكارى را به جاى زيركى گرفته ،
و بيشتر مردم اين فريبكاران را چارهجويان خوبى دانستهاند . براى بيان اين
[ 1 ] سوره رعد ( 13 ) آيه ( 20 ) : مؤمنان كسانى هستند كه به عهد خدا وفا كرده و پيمان را نقض نمىكنند .
[ 2 ] سوره بقره ( 2 ) آيه ( 177 ) : آنها كه وقتى پيمان بستند بدان وفا كنند .
[ 3 ] سوره توبه ( 9 ) آيه ( 111 ) : چه كسى از خداوند وفا كنندهتر به عهد است .
[ 4 ] سوره فتح ( 48 ) آيه ( 10 ) : هر آن كس كه پيمان را بشكند در حقيقت بر عليه خود اقدام كرده است و آن كه به عهد وفا كند بزودى پاداش بزرگى به وى خواهد رسيد .
[ 5 ] لكل غادر لواء يعرف به يوم القيامة نهج البلاغه خطبه 200 .
[ 227 ]
حقيقت است ، كه هر دو گروه ، به دو نوع نادانى گرفتارند :
1 به عواقب بد فريبكارى آگاه نيستند 2 بين نيرنگ و زيركى فرق نمىگذارند .
ميان فريبكارى و زيركى اشتراك مفهومى برقرار است . توضيح مطلب اين است كه فريبكار ، براى رسيدن بمقصود نامشروع و چارهجويى در دستيابى به خواست خود ، به زرنگى و هوشيارى نيازمند است چنان كه شخص زيرك براى رسيدن بمقصود خيرخواهانه و جهات مصلحت به هوشيارى ، زرنگى و درست انديشى احتياج دارد بنابر اين هم شخص فريبكار و هم فرد زيرك ، به هوشيارى و زرنگى نيازمندند ، امّا فريب كار براى استنباط انديشهاى كه مبتنى بر حيله است تلاش مىكند هر چند ، با قوانين شريعت مخالف باشد ، و مصالح كلّى را در رابطه با مصلحت جزئى پايمال كند .
ولى مرد زيرك و دورانديش ، استنباط راه بهتر را براى نظام مبتنى به مصالح جهان و توافق با قوانين شرع انجام مىدهد . چون فرق گذارى ميان اين دو معنى بسيار دقيق بوده است ، فريبكاران فريبكارىشان را ، بجاى زيركى قرار دادهاند . و نادانان آنها را چارهساز خوبى به حساب آوردهاند .
امام ( ع ) حيلهبازان را در انجام فريبكارى به خوب حيله كردن متّصف كردهاند ، زيرا آنان چنان فريبكارى را دقيق انجام مىدادند كه همگان آن را زيركى به حساب مىآوردند . حضرت بصراحت اين نوع فريبكارى را به عمروعاص و مغيرة بن شعبه و امثال آنها نسبت داده است . آنها فريبكارى مىكنند بىآنكه بدانند چارهجويى در امر فريبكارى ، آنها را به پستى رذالت و ستمگرى مىكشاند ، و هيچ حسنى در حيلهاى كه منجر به سستى شود نيست .