شرح
بنا بر روايتى هنگامى كه امام ( ع ) از پيكار با خوارج فراغت حاصل كرد ، در همان محل نهروان بپاخاست و اين خطبه را ايراد فرمود . پس از ستايش و ثناى پروردگار خطاب به سربازان فرمود : حال كه خداوند متعال ، چنين نيكو شما را يارى كرد و به پيروزى رساند ، بدون فوت وقت متوجّه دشمنان شام شويد در پاسخ حضرت عرض كردند : تيرهاى ما تمام شده و شمشيرهاى ما كند گرديده است . ما را به كوفه برگردان ، تا آرايش نظامى خود را سامان بخشيم و افرادمان را بازسازى كنيم ، شايد كه امير مؤمنان ( ع ) بر تعداد ما ، به اندازهاى كه در اين نبرد به شهادت رسيدهاند ، اضافه كند ، تا از نيروى افراد تازه نفس كمك بگيريم .
حضرت در پاسخ به پيشنهاد سپاهيان اين آيه شريفه قرآن را تلاوت كرد :
يا قَوْمِ ادْخُلوُ الاَرْضَ المُقَدَّسَة الَّتى كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّ عَلى اَدْبارِكُمْ [ 2 ] سپاهيان ، با شنيدن اين سخن بر خلاف نظر حضرت بهانه آورند و استدلال كردند كه سرماى سختى است و نمىتوان به جنگ ادامه داد . امام ( ع ) فرمود واى بر شما اگر هوا براى شما سرد است براى دشمنان شما نيز سرد است ، سپس حضرت ، آيهاى كه گفته موسى ( ع ) را براى فرار از پيكار با دشمن نقل مىكند :
قالُوا يا مُوسى اِنَّ فيها قَوْماً جَبّارينَ [ 3 ] ، تلاوت فرمود .
[ 2 ] سوره مائده ( 5 ) آيه ( 21 ) : اى قوم وارد سرزمين مقدسى شويد كه خدا وعده فتح آن را داده و پشت به حكم خدا نكنيد .
[ 3 ] سوره مائده ( 5 ) آيه ( 22 ) : قوم موسى گفتند در آن سرزمين مقدس گروهى ستمگر هستند .
[ 167 ]
پس از تلاوت اين آيه گروهى از لشكريان بپاخاسته بهانه زيادى مجروحان را گرفتند ، عرض كردند : زخمى و مجروح زياد داريم اجازه بدهيد ،
مدّتى به كوفه باز گرديم ، سپس براى جنگ عازم خواهيم شد .
امام ( ع ) با اين كه هرگز به بازگشت راضى نبود [ وقتى كه مخالفت را شديد ديد ] با آنان مراجعت كرد و در لشگرگاه خارج كوفه به نام « نخيله » اردو زد و دستور داد كه در لشگرگاه بمانند و خود را براى جهاد آماده سازند ، و به داخل شهر كمتر رفت و آمد كنند و ديد و بازديد با اقوام و خويشان خود را محدود نمايند . ولى آنها در عمل فرمان حضرت را بكار نبستند و بتدريج مخفيانه به كوفه وارد شدند . در نهايت جز اندكى از سپاهيان در نخيله باقى نماندند . امام ( ع ) وقتى وضع را چنين ديد ، به كوفه آمد و براى مردم سخنرانى كرد و فرمود :
اى مردم براى جنگ با دشمن آماده شويد ، نزديكى بخدا و رسيدن به نعمتهاى حق تعالى با جهاد در راه خدا حاصل مىشود . آنها كه از حق كنارهگيرى كرده آن را يارى نكنند ، در خدمت ستم و ظلم قرار گرفته ، از حقيقت عدول كرده ، از كتاب خدا و دين حق رو برگرداندهاند ، در طغيان فرو افتادهاند ، و در گرداب گمراهى فرو رفتهاند .
آنچه مىتوانيد از نيرو و اسبهاى تعليم ديده براى پيكار با دشمن آماده بسازيد ، بر خدا توكّل كنيد كه خداوند خود شما را كفايت مىكند . امّا كوفيان آماده كوچ و حركت نشدند . چند روزى حضرت آنها را به حال خودشان رها كرد .
و سپس در ملامت و سرزنش آنان اين خطبه را ايراد فرمود :
1 غمرات الموت : حالت غشوهاى كه به هنگام مرگ دست مىدهد ، و عقل در آن پوشيده شده از كار مىافتد 2 زهول : زهول فراموشى و اشتباه 3 و يرتج عليكم : بسته مىشود . 4 حوار : گفت و شنود . 5 تعمهون : حيران و سرگردانيد .
6 و المألوس : ديوانه كسى كه خردش كار نمىكند 7 سجيس اللّيالى : و سجيس
[ 168 ]
الأوجس : همواره در طول شب 8 زدافرّ : جمع زافرة . زافرة الرّجل : يار و مددكار شخص قوم و خويشان فرد . 9 سعر : جمع ساعر اسعار النّار : برافروختن آتش و شعلهور ساختن آن 10 إمتعاض : خشم و غضب . 11 حمس الوغى شدّت يافتن جنگ و بالا گرفتن سر و صدا . 12 عرقت اللحم اعرقه : هرگاه بر استخوان هيچ گوشتى باقى نماند . 13 عشرفية : شمشيرهاى منسوب به مشارف كه محلى است معروف به ساختن شمشيرهاى خوب ، گفتهاند دهى است از سرزمين عرب نزديك جائى بنام « ريف » 14 فراش الهامّ : استخوانهاى ظريفى كه زير استخوانهاى محكم سر قرار دارد .