در زمينه اين كه عمل ، بايد براى رضاى خدا باشد و نه غير ، آن حضرت مىفرمايند : فانّه من يعمل لغير اللّه يكله اللّه لمن عمل له . . .
« براستى آن كه براى غير خدا عمل كند ، خداوند پاداش كارش را به همان كسى كه به خاطر او كار كرده است ، محوّل مىكند . » بيان علت وجوب ترك ريا و خودخواهى در عمل : پس كسى كه عملى را به منظور ديدن مردم و بلند آوازه شدن در ميان خلق انجام دهد ، تا از ناحيه انسانها خواستههاى نفسانى خود مانند مال ، جاه و مقام و جز اينها از اهداف باطل و پست امور زودگذر زندگى دنيايى را ، ارضا كند ، هدف خدايى ندارد ، تا پاداش خدايى بگيرد .
قبلا روشن شد كه توجّه نفس به امور ياد شده به معناى دورى از رحمت حق و آماده نبودن براى دريافت نعمتهاى الهى بوده ، و از قبول بخشش حق در حجابى از خواستههاى خود ، فرو رفتن است .
با قبول اين حقيقت كه خداوند سببساز است . و تمام زنجيره ممكنات به وى پيوستگى دارد ، ناگزير ، همه امور از ناحيه خداوند متعال ، جارى و سارى مىگردد و اگر كارى براى غير خداوند صورت گيرد ، واگذارى پاداش از ناحيه حق تعالى به آن كه كار به نيّت او انجام شده است ، خواهد بود ، و اين موجب محروميت و زيان انجام دهندگان عمل مىشود . بنابر اين هركه جز براى خداوند كارى انجام دهد زيان كرده ، و هر كس جز بر خداوند توكل كند خسران برده است .
[ 17 ]
توضيح اين موضوع كه « هر كه براى خداوند كارى انجام دهد پاداشش با خدا و اگر براى غير خدا انجام دهد اجر و مزدش به غير واگذار مىشود » .
در فصلى كه حضرت از كسى كه قضاوت مسائل مردم را با نداشتن اهليت بپذيرد ، عيبجويى كرده است ، گذشت .