بحث ششم : پيرامون هوايى است كه خداوند متعال براى ساكنان زمين آماده كرده است .
بايد دانست چنان كه خداوند سبحانه و تعالى هوا را عنصر لازمى براى حيات جسمانى حيوانات و نفسانيّت آنها مقرر داشته ، سبب عمدهاى هم براى مدد رساندن به روح قرار داده است تا روحها را بوسيله هوا اصلاح كرده و بقاى آنها را تعديل كند . تعديل شدن روح بوسيله هوا به دو صورت انجام مىپذيرد .
يكى بصورت « دم » ( جذب اكسيژن ) و يك به صورت « بازدم » ( يا آزاد كردن گاز كربنيك ) . امّا نفس كشيدن بدين سبب مزاج را تعديل مىكند كه روح حيوانى بلحاظ فشردگى در داخل بدن اكثرا داغ و آتشين است و هواى مجاور اكثرا از
[ 782 ]
مزاج سردتر مىباشد ، هرگاه ريه ، هواى مجاور را استنشاق كند ، از سوراخهاى پوست و نبض بدن وارد بدن گرديده و آن را از تمايل به سمت مزاج حارّى كه در درون متراكم باشد و منجر به بيمارى شود باز مىدارد و مزاج را براى قبول تأثير نفسانى كه مايه حيات و زندگى است آماده مىكند .
امّا فايده بازدم ، و يا نفس بر آوردن و به تعبير شارح « تنقيه » بازپس دادن همان هوايى است كه بر اثر آميزش با بدن حكم فضولات بدن را يافته و لزوما بايد از بدن خارج شود . همان طورى كه استنشاق هوا در بر قرارى تعديل بدن و لطافت روح مؤثّر است ، بازدم يا نفس بر آوردن هم ، در تعديل مزاج نقش عمدهاى دارد .
هواى مورد استنشاق بهنگام ورود بداخل ريه حالت برودت داشته و گرماى مزاج را از بين برده و حرارت مزاج را تعديل مىكند . امّا پس از مكث طولانى و برخورد با روح حيوانى برودت خود را از دست داده حرارت مىيابد و فايده وجودىاش از بين مىرود . ديگر نيازى بدان نيست و بدن هواى تازهاى را مىطلبد تا جايگزين آن هواى كثيف شود ، پس ضرورت ايجاب مىكند بخارج فرستاده شود تا جا براى ورود هواى جديد آماده گردد و ضمنا با خروج هواى فاسد بدن فضولات و سموم روح نيز از بدن خارج شود ، معناى كلام امام ( ع ) كه فرمود : و اعدّ الهوا متنسّما لساكنها ، اين است كه توضيح داده شد .
توجّه به آماده ساختن هوا ، براى منافعى كه نصيب حيوان مىشود ، فراتر از آن چيزى است كه تا كنون در مختصّات هوا بيان داشتيم ، زيرا هوا ساير مزاجها را مانند : مزاج معدنى ، نباتى و حيوانى ، كه انسان نيز در بقاى خود بدانها نيازمند است سود مىبخشد . چون هوا در حقيقت عنصرى از عناصر پديدههاى ياد شده است و در بقاى آنها تأثير دارد . با توجّه به اين همه منفعت كه براى هوا بر شمرديم ، آثار نعمتهاى الهى آشكار مىشود .