قوله عليه السلام : و لم يعترض دونه ريث المبطىء و لا أناة المتلكّىء :
اين جمله امام ( ع ) براى منزّه دانستن فعل و امر خداوند از تخلّف آورده شده است ،
بدين معنى كه اشيا در اطاعت فرمان و دستور خداوند ، سستى ، كندى و درنگى ندارند .
امر خداوند را بدون توقّف و درنگ اطاعت مىكنند . تمام اشياء مغلوب اراده حق تعالى هستند و در اجابت فرمان او نهايت سرعت را به كار مىگيرند .
اِنَّما اَمْرُهُ إذا اَرادَ شَيْئًا اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ [ 1 ] .
در امر خداوند متعال يعنى كلمه « كُن » افاضه هر آن چيزى است كه در مأمور لازم بوده ، و آمادگى كامل در اجابت وجود دارد ، زيرا با فرمان « باش » شيئى
[ 1 ] سوره يس ( 36 ) آيه ( 82 ) : امر خداوند متعال چنين است كه هر گاه اراده بر ايجاد شيئى كند و به او بگويد : باش ، مىباشد .
[ 726 ]
وجوب وجود مىيابد ، يعنى قادر بر وجود يافتن نيست ، چه رسد به اينكه در اجابت امر و اطاعت و فرمانبردارى ، سستى و كندى و سهل انگارى كند ، بلكه همچون چشم برهم زدن كار سريع انجام مىگيرد . چنان كه خداوند متعال مىفرمايد : وَ ما اَمْرُنا إلاّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ [ 2 ] .
ما در شرح كلام امام ( ع ) « بطوء ، و اناة و تلكّى » را صفت آفريدهها گرفته و چنين توضيح داديم كه اشيا در پذيرش و انجام دستورات خداوند ، بدون درنگ و توقّف انجام وظيفه مىكنند . احتمال ديگر اين است كه بگوييم فعل خداوند از اين جهت كه مستند بخداوند مىباشد ، منزه است از درنگ و توقّف ، ( يعنى كار خداوند متّصف به كندى ، توقّف و درنگ نمىشود ) زيرا كندى ، سستى ، توقّف و درنگ از عوارض حركت و حركت از عوارض جسم است . اين صفات بر فعل كسى عارض مىشوند ، كه كارهايش را با وسيله انجام دهد ، و كارهايش متّصف به حركت شديد ، و ضعيف گردد ، و چنان كه دانسته و آگاهى خداوند از تمام اين ويژگيها و خصوصيات منزّه و پاك مىباشد .