امام ( ع ) جمله أظمأ الرّجاء هواجر يومه را كنايه از زيادى روزه ، در گرمترين روزها آورده است .
كلمه : « هواجر » مفعول و مظروفى است كه بجاى ظرف قرار گرفته و از اقسام مجاز شمرده مىشود .
5 زهد و پارسايى مانع شهوات او شده است . امام ( ع ) لفظ « إطفاء » را براى زهد استعاره آورده است ، با اينكه « اطفاء » يعنى خاموش ساختن ، از صفات آب است كه در رابطه با آتش آورده مىشود ، در اين بيان زهد را در فرو نشاندن شهوات همچون آب دانسته است كه آتش را خاموش مىسازد . ضمنا شباهت ميان آتش و شهوات نيز روشن شده است ، چه هر دو در بسيارى از موارد اثر مخرّب دارند و همگونى ميان آب و زهد در تأثير گذارى مطلوب نمايانده شده است كه هر يك به نوعى از خسارت جلوگيرى مىكنند . يعنى ، چنان كه آب شعلههاى آتش را فرو مىنشاند ، روى گردانى از دنيا و زهد ورزى از پيروى شهوات آتش شهوات را خاموش كرده ، مانع از ضررهاى آن مىشود [ 2 ] .
6 شخص پرهيزگار مدام ياد خدا را بر زبان دارد ، ذكر حق فرصت گفتار ديگرى به زاهد نمىدهد .
7 براى در امان ماندن از عذاب الهى ترس را بر همه امور خود مقدّم مىدارد . و اين ترس از خدا موجب مىشود كه عمل خود را براى خشنودى حق تعالى خالص گرداند ، تا از عقوبت و كيفر در امان بماند .
8 پرهيزگار از لغزشها دورى مىكند . بدين معنى امورى كه او را سرگرم كند و از راه روشن خدا دورش گرداند ، كنار مىگذارد .
9 شخص وارسته و پارسا بهترين راه را براى رسيدن به مقصد مىپيمايد .
[ 2 ] چنان كه از شرح بر مىآيد ظاهرا نسخهاى كه در اختيارات شارح بوده سخن امام چنين است : و اطفأ الزهد شهواته .
[ 547 ]
بدين توضيح كه زاهد در پيمودن راه روشن و مسيرى كه او را از ميان خلق به سوى خالق هدايت كند ، بهترين راه را كه صراط مستقيم است انتخاب مىكند البتّه مردم در پيمودن راه خدا روشهاى مختلفى دارند ولى دلپسندترين راه آن است كه انسان را سريعا به خدا برساند .
10 سركشيهاى غرور او را بهلاكت نمىافكند ، يعنى خوشيهاى دنيا موجب غرور و غفلت او از پروردگارش نمىشود ، چون هيچگاه از فرمانبردارى خداوند غفلت ندارد .
11 امور شبههناك بر او مسلّط نمىشود . شبهات ، حق را در نظر او تاريك جلوه نمىدهد ، تا مانع خلوص كارهايش شود ، و راه حق را بر او ببندد .
12 پرهيزگار انتظار خوشامدگويى فرشتگان را دارد و در روز قيامت به اميد بشارت دادن ملائكه است چنان كه خداوند مىفرمايد : « بشارت شما در آن روز بهشتى است كه از زير درختان آن رودها جارى است . » 13 غرق در آسايش و نعمتهاى آخرت است زيرا رهايى يافتن از رنج و مشقت دنيا ، با رسيدن به نعمتهاى آخرت ممكن و ميسّر است و نعمت خداوند در دنياى ديگر بهشت مىباشد .
14 روز قيامت پرهيزگار ، در بهترين خواب راحت و نيكوترين آسايش بسر مىبرد . اطلاق لفظ « نوم » بر آسايش در جنّت از باب اطلاق ملزوم بر لازمش مىباشد .
15 شخص وارسته روز قيامت در امن و امان خواهد بود . در اين عبارت امام ( ع ) كلمه « يوم » را به كنايه براى تمام زمانها ، از باب اطلاق لفظ جزء بر كل به كار برده است .
16 پرهيزگار بهترين عبرت را از دنيا مىگيرد و پسنديدهترين راه را انتخاب مىكند .
[ 548 ]
17 براى سعادت آخرتش نيكوترين زاد را پيشاپيش مىفرستد . يعنى براى آخرتش كار خير انجام مىدهد و خوشبختى دايمى را نصيب خود مىگرداند . دو كلمه « سعيدا و حميدا » در عبارت امام ( ع ) بعنوان حال منصوب به كار رفته است .
18 شخص پرهيزگار از خوف خدا پيشاپيش توشه آخرت را مىفرستد .
يعنى اعمال شايسته را ترس خداوند ، قبل از فرا رسيدن اجل انجام مىدهد تا زاد آخرتش باشد .
19 در فرصتى كه دارد ، در كارهاى نيك عجله مىكند ، بدين توضيح كه در ايّام عمر و زندگى دنيوى كه فرصت مناسبى براى كارهاى خوب است به اطاعت پروردگارش مىپردازد .
20 كارهاى مورد رضايت خداوند را از روى ميل و علاقه انجام مىدهد .
21 از كارهاى زشت به دليل ترس از خداوند دورى مىكند . يعنى به دليل خوف از خدا ، كارهايى كه موجب دورى از محضر حق تعالى مىگردد ، ترك كرده و از آنها دورى مىكند .
ميان هر يك از دو كلمه در عبارتهاى ده گانه : « سعيدا و حميدا ، يا در من وجل و اسرع فى مهل ، رغب فى طلب و ذهب عن هرب » ، سجع متوازى بر قرار است .
22 شخص پرهيزگار از امروز به فكر فردايش مىباشد ، بدين شرح كه در زمان حيات انتظار رسيدن آخرت را دارد .
23 همواره فرا رويش را مىنگرد ، يعنى جز خداوند به چيزى توجّه ندارد ،
اعمال و رفتار خود را به قصد خداوند انجام مىدهد .
امام ( ع ) پس از بر شمارى صفات فوق براى شخص پرهيزگار مىفرمايد :
« بهشت و نعمتهاى آن بعنوان پاداش پرهيزگار را كفايت مىكند » و با اين عبارت انسانها را بدين حقيقت توجّه مىدهد كه لازم است براى رسيدن به ثواب آخرت
[ 549 ]
و بهشت تلاش كنند و به كمتر از آن راضى نشوند و جهنّم نيز به عنوان كيفر و عقاب كفايت مىكند كه انسان از خداوند بترسد ، براى خوف از خدا نياز به عامل ديگرى جز دوزخ نيست . و براى انتقام گرفتن از ستمگران و يارى دادن به ستمديدگان خداوند كفايت مىكند ، يعنى همين كه انتقام به دست خداوند باشد ،
براى ترسيدن ظالمان ، و يارى جستن مظلومان بس است و نياز به عامل ديگرى نيست . و كتاب خدا بعنوان حجت و خصم بدكاران كفايت مىكند تا همگان را تحت تأثير قرار دهد ، و بر عليه كسانى كه از احكام دستوراتش پيروى نكنند شهادت دهد . نسبت دادن حجّت و خصم به كتاب خداوند نسبت مجازى است و تمام كلمات منصوب ، در جملات فوق بعنوان تميز به كار رفتهاند .