قوله عليه السلام : أنا حجيج المارقين :
منظور از « مارقين » تمام كسانى هستند كه از دين خارج شده باشند و مقصود از « خصيم المرتابين » يعنى آنان كه با شكّ و شبهه و بدون دليل قتل عثمان را به آن حضرت نسبت مىدادند . قول ديگر اين است كه مراد شك كنندگان درباره درستى دين يعنى منافقان مىباشند .
قوله عليه السلام : و على كتاب اللّه تعرض الأمثال الى آخر اين فراز از سخن امام ( ع ) اشاره به دليلى است كه بر عليه آنها اقامه كرده و به علّت اين تهمت نادرست آنها را خصم و دشمن خود مىداند . شرح استدلال كلام حضرت چنين است .
هر عمل منكرى كه از انسان صادر شود ، بايد نشانهاى از گفتار ، كردار و يا اعتقاد بر صدور آن وجود داشته باشد . در مورد اتّهام بنى اميّه و نسبت قتل به امام ( ع ) بايد گواهى از گفتار يا كردار و يا نيّت باطنى آن حضرت بر ارتكاب قتل ،
در دست بنى اميّه مىبود تا مىتوانستند ادّعا كرده آن بزرگوار را متّهم نمايند ، و چون بنى اميّه شاهدى كه حاكى از اثبات ادّعايشان باشد ، در اختيار نداشتند و
[ 1 ] سوره حجرات ( 49 ) آيه ( 12 ) : برخى ظن و پندارها معصيت است . . . و هرگز غيبت يكديگر را روا مداريد آيا دوست داريد كه گوشت برادر مرده خود را بخوريد .
[ 1 ] سوره حجرات ( 49 ) آيه ( 12 ) : برخى ظن و پندارها معصيت است . . . و هرگز غيبت يكديگر را روا مداريد آيا دوست داريد كه گوشت برادر مرده خود را بخوريد .
[ 3 ] سوره احزاب ( 33 ) آيه ( 58 ) : و آنان كه مردان و زنان با ايمان را بىتقصير بيازارند بترسند كه دانسته گناه و تهمت بزرگى را مرتكب شدهاند .
[ 447 ]
ادعايشان باطل بود .
امّا از جهت گفتار و كردار امام ( ع ) در رابطه قتل عثمان ، گواهى در اختيار نداشتند و اگر روزنهاى براى تهمت زدن در دستشان بود در طول تاريخ باثبات مىرساندند و حتما خبرش بما رسيده بود .
هر چند در ظاهر كلام و عمل حضرت ابهاماتى وجود داشت كه افراد جاهل و نادان مىتوانستند حمل بر قتل عثمان نمايند ولى حضرت مىفرمايد اينها صرفا حدسياتى هستند كه بايد براى اعتبار يافتن ، بر كلام خدا عرضه شوند ،
چنانچه قرآن اين حدسيات را به عنوان دليل قبول كرد مورد قبول است در مورد گفتار روايتى از امام ( ع ) نقل شده است ، كه از آن بزرگوار در مورد قتل عثمان سؤال شد . در پاسخ فرمودند : « خدا عثمان را كشت و من با او بودم . » در مورد عمل و رفتار به هنگام كشته شدن عثمان امام ( ع ) از خانه خارج نشد ، از ظاهر اين روايت و بيرون نيامدن حضرت از خانهاش فهميده مىشود كه در قتل عثمان دست داشته است .
امام ( ع ) در ردّ اين توهّم مىفرمايند : اين حدسيّات بايد بر كلام خدا عرضه شود ، آيا قرآن امور گمانى را دليل قطعى و برهانى مىداند .
امّا در مورد اعتقاد و رأى حضرت بر قتل عثمان ، اصولا كسى از نيّت و قلب انسان جز خدا آگاه نيست خداوند خيرانديشى و يا بدانديشى انسانها را مىداند و آنها را مكافات مىدهد . بنى اميّه كه از قلب و اعتقاد امام آگاه نبودند چگونه آن حضرت را متّهم به قتل مىكردند ؟ با توضيح فوق روشن شد ، كه از لحاظ گفتار كردار و اعتقاد بنى اميّه حق نداشتند كه امام ( ع ) را متّهم به قتل كنند .
[ 448 ]