2 قوله عليه السلام : كلّ مسمّى بالوحدة غيره قليل
« غير خداوند هر كس متّصف بوحدت گردد ، كم بودن نيز بر او صادق است . » منظور امام ( ع ) از بيان اين جمله اين است كه خداوند تعالى با اين كه
-----------
( 1 ) كلام 49 فراز اول .
[ 365 ]
واحد و يگانه است به كم بودن متصف نمىشود ، در توضيح كلام حضرت بايد گفت كه كلمه « واحد » معانى مختلفى دارد . معناى مشهورى كه ميان مردم ، نيز متعارف و رايج مىباشد اين است كه واحد پايه كثرت قرار گرفته ، قابل شمارش و پيمانه باشد . واحد بدين معنا ، حالت نسبت و اضافه را داشته ، متّصف به قلّت و كثرت مىشود . بنابر اين « واحد » در مقايسه با « كثير » ، قليل بوده و پايه شمارش و كثرت قرار مىگيرد .
بسيارى از مردم جهان تصوّرى كه از واحد بودن خدا دارند ، همين معناست ، از اين مهمتر اين كه ، بعضى از مردم خداوند را ، جز به همين معنا واحد نمىدانند . با توجّه به اين كه حق متعال از متّصف شدن ، به قلّت و كثرت ،
پاك و منزّه است ، نيازمندى و نقصانى كه لازمه ذات جهان ممكنات است ، بر ذات خداوند ، عارض نمىشود . توجّه به اين حقيقت بوده ، كه امام ( ع ) صفت قلّت را به عنوان مدح براى غير خداوند ، بيان كرده است . ولى حق تعالى را از معناى قلّت و كثرت مبرّى و پاك مىداند . لازمه سخن حضرت وارستگى وجود حق تعالى از واحد بودن به معناى اندك بودن است . چه اين كه واحد نبودن به معناى اندك ، نفى واحد بودن خداوند را به معانيى ديگر نمىكند . ما ( شارح ) در شرح خطبه آغازين نهج البلاغه ، صدق كردن واحد بر خداوند را به معناى ديگر ثابت كرديم .
بعضى به تصوّر غلط پنداشتهاند ، وقتى كه صدق قلّت را از خداوند نفى كنيم ناگزير صفت كثرت صادق خواهد بود . اين برداشت و تصوّر از كجفهمى و بىدانشى است زيرا نفى قلّت از شيئى در صورتى مستلزم كثرت است كه ، اين دو صفت قابل صدق بر محلّى باشند و آن شىء نيز پذيراى آن دو باشد ولى چون بر ذات مقدّس حق كم و زياد قابل صدق نيست ، نفى هر كدام مستلزم ثبوت ديگرى نبوده و هر دو صفت از ذات حق منتفى هستند .
[ 366 ]
برخى ديگر منظور از قليل را در عبارت حضرت حقير و ناچيز تفسير كردهاند . اين معنا نيز با توجّه به واژه وحدت كه در سخن امام ( ع ) به كار رفته تناسبى ندارد ، زيرا بيان حضرت كلّ مسمّى بالوحدة است ، عبارت « كل واحد » نيست تا توهّم اين معناى ادّعايى را داشته باشد و از كلام امام ( ع ) اشتراك اسمى ميان واحد بودن خدا و غير خدا استفاده شود . مفهوم واحد براى خدا و غير يكسان است ولى مصداق واحد ، درباره حق تعالى معناى قلّت را نداشته و پايه كثرت واقع نمىشود ، و قابل شمارش نيست .