شرح
اين سخن امام ( ع ) براى ردّ گفتار و ادّعاى شخصى است كه به عرض رساند ، تمام خوارج به هلاكت رسيده كسى از آنها باقى نماند بيان اين كه خوارج به صورت نطفه در صلب مردها و رحم زنها باقى خواهند ماند ، به اين حقيقت اشاره دارد كه بطور يقين گروهى وجود خواهند داشت كه طرز تفكر و انديشه نادرست خوارج را داشته باشند گر چه در زمان حاضر در پشت پدران و رحم مادرانشان هستند ، ولى در آينده متولّد خواهند شد چه آنها كه در زمان حضرت به صورت نطفه وجود داشته و از صلب پدران به رحم مادران انتقال يافته بودند و چه آنها كه بعدها از صلب پدران به رحم مادران انتقال مىيافتند فرموده امام ( ع ) همه را شامل مىشود .
سپس براى بقاى خوارج در بستر زمان خصوصياتى را بيان كردهاند ، بدين
[ 332 ]
شرح : از آنها رؤسايى با نفود قيام خواهند كرد . امام ( ع ) از ظهور و خروج آنان به عبارت « قرن » به صورت استعاره ترشيحى تعبير فرمودهاند : « هرگاه شاخهاى از خوارج برويد ، بريده خواهد شد : كلّما نجم منهم قرن قطع نجم و قطع از ويژگيهاى گياه است كه به كنايه براى بوجود آمدن و از بين رفتن خوارج استعمال شده است .
در عاقبت امر ، رذالت و بيچارگى را براى آنها پيشبينى كرده مىفرمايند :
آنها سرانجام دزدان سر راه بگيرى خواهند شد .
گروه زيادى از خوارج ، پس از آن حضرت به مقام رياست رسيدند ، زيرا آن نه نفرى كه در جنگ نهروان فرار كردند ، هر كدام به محلّى رفتند و فزونى يافتند به علاوه اين نه نفر گروهى از همفكران خوارج در اطراف پراكنده بودند كه حضرت بر آنها دست نيافت . از آن نه نفر ، دو نفر به عمان ، دو نفر به كرمان ، دو نفر به سجستان ، دو نفر به جزيره و يك نفر به تلّ مورون رفتند . و بسرعت نوآورى درباره ديانت از ناحيه آنها در همه جا پراكنده شد ، و در نهايت به بيست گروه و فرقه تقسيم شدند . بزرگان خوارج را شش فرقه و بترتيب زير نام بردهاند .
1 فرقه ازارقة : پيروان نافع بن ازرق ، كه از بزرگترين فرقههاى خوارج بودند .
اين گروه از شهر بصره به قصد تصرّف اهواز خارج شدند . و بر اهواز و حومه آن و بخشى از سرزمين فارس و كرمان ، در زمان فرمانروايى عبد اللّه زبير مسلّط شدند .
از فرماندهان خوارج ده نفر و به اسامى ذيل به همراه نافع بن ازرق بودند .
اوّل : عطيّة بن اسود حنفى . دوّم : عبد اللّه ماخول و دو برادرش . سوّم : عثمان بن زبير . چهارم : عمر بن عمير العميرى . پنجم : قطرّى بن فجاة مازنى . ششم :
عبدة بن هلال شيبانى . هفتم : صخر التيمى : هشتم : صالح عبدى . نهم : عبد ربّه الكبير . دهم عبد ربّه الصغير .
نامبردگان با سى هزار سوار كه به همراه داشتند ، بر اهواز و اطراف آن استيلا يافتند .
[ 333 ]
از طرف عبد اللّه زبير مهلّب بن صفرة ، براى پيكار با آنها گسيل شد . مهلّب و فرزندانش نه سال تمام با خوارج جنگ كردند تا سرانجام ، به هنگام امارت حجاج بن يوسف ثقفى ، جنگ پايان يافته خوارج متلاشى شدند ، فرمانده كل ، نافع بن ازرق ، پيش از آن كه ، مهلّب كاملا بر اوضاع مسلّط شود وفات يافت ، خوارج پس از وى با قطرى بن فجاة مازنى بيعت كرده او را امير المؤمنين ناميدند .
2 فرقه دوّم ، فرقه نجدات ، كه رهبرشان نجدة بن عامر حنفى بود . دو فرمانده ديگر نيز به همراه نجدة بودند كه به يكى عطيّه و به ديگرى ابو فديك مىگفتند . ابو فديك به علّت شبههاى كه پيش آمد از نجدة جدا شد و سپس او را كشت . پيروان نجدة به دو دسته بزرگ به رهبرى عطيه و ابو فديك تقسيم شدند . در زمان حكومت عبدالملك مروان ، هر دو نفر بقتل رسيدند .
3 فرقه بيهسيّة ، پيروان ، ابى بيهس الهيصيم بن جابر . ابى بيهس ساكن حجاز بود ، و عثمان بن حيّان مزنى در مدينه پس از آن كه دست و پايش را قطع كرد او را به قتل رساند . اين قتل در زمان خليفه اموى وليد بن عبد الملك و به اشاره او صورت گرفت .
4 فرقه عجاردة ، پيروان عبد الكريم بن عجرد . اين فرقه ، به دستههاى كوچك فراوانى تقسيم مىشدند و هر يك براى خود رئيسى داشتند .
5 فرقه أباضيّه ، پيروان عبد اللّه بن أباض مىباشند ، و در روزگار رياست مروان بن محمّد ، عبد اللّه بن محمد بن عطيّه به دستور مروان بر عليه عبد اللّه بن أباض قيام كرده ، پس از جنگى كه صورت گرفت وى را به قتل رساند .
6 فرقه ثعالبه : پيروان ثعلبة بن عامر . اين گروه نيز بدستههاى مختلف فراوانى تقسيم شدند كه براى هر دسته فرمانده مشهورى بود . نام رؤساى اين فرق و چگونگى اموال آنها و اين كه چه كسانى آنها را كشتند در كتابهاى تاريخ به تفصيل نگاشته شده است .
[ 334 ]
امّا فرموده حضرت كه سرانجام اينان به صورت ، دزدانى قطّاع الطريق در خواهند آمد ، اشاره به رفتارى بود كه در نهايت ، پيروان خوارج ، در اطراف بلاد اصفهان ، اهواز ، و قراء عراق انجام مىدادند . آنها زندگى خود را از غارت اموال بيت المال و كشتن اشخاصى كه مرام آنها را قبول نداشتند تأمين مىكردند .
خوارج پس از آن كه بوسيله مهلّب ضعيف شده و متلاشى شدند ، دست به دزدى ، راهزنى ، آدمكشى آشكار و يا ترر مىزدند ، شرح كامل زندگى و اعمال رفتارشان را در كتابهاى تاريخى بايد جست . امام عليه السلام درباره خوارج فرمود