« فنظرت فى امرى . . . »
بخش چهارم كلام امام ( ع ) : « در چگونگى انجام وظيفه خود نظر افكندم . » در توضيح فرمايش حضرت دو احتمال وجود دارد . يك احتمال آن است كه بعضى از شارحان گفتهاند و آن اين كه بخش چهارم سخن امام مربوط به
[ 208 ]
قسمتهاى سابق خطبه نيست و در بيان چگونگى رفتار خود پس از رسول خدا ( ص ) است ، كه توصيه شده است در امر خلافت نزاع نكند . چنانچه خلافت با مسالمت به دست آمد بپذيرد و در غير اين صورت صبر كند . بنابر اين معناى كلام امام ( ع ) اين خواهد بود ، دقّت كردم صلاح اين بود كه اطاعت فرمان رسول مقدّم بر بيعت كردن مردم با من باشد . يعنى فرمانبردارى رسول خدا ( ص ) در آن كه امر كرده بود مرا بر ترك درگيرى و نزاع ، از بيعت نمودن مردم با من لازمتر بود راهى براى سرپيچى از دستور پيامبر نبود ، با شرح مطلب فوق معناى اين جمله كه « ميثاق رسول خدا بر عهده من بود » روشن مىشود .
پيمان رسول خدا ( ص ) و عهد آن حضرت با من عدم درگيرى با مخالفان بود . بعضى چنين برداشت كردهاند كه پيمان ، آن چيزى بود كه بر امام ( ع ) بعد از بيعت مردم با ابوبكر ، سكوت را ايجاب مىكرد . بنابر اين معناى جمله اين خواهد بود ، كه پيمان مردم با ابوبكر با توجه به امر خلافت ، بر من الزام و اجبار مىكرد كه پس از انجام شدن بيعت مخالفت نكنم .
احتمال دوم در شرح سخن امام ( ع ) اين است كه اين عبارت بيان كننده دلتنگى بسيار و رنج فراوان است . با اين كه افكار مختلفى وجود داشت ، حضرت به دليل مداراى با مردم سنگينى بار خلافت را بر خود هموار ساخت .
با در نظر گرفتن احتمال دوّم معناى سخن حضرت چنين خواهد شد : در صلاح كار خود انديشه كردم فرمانبردارى مردم نسبت به من در آغاز بيعت و اتّفاق نظرشان را درباره پذيرش خلافت ، دريافتم و اين موجب قبول بيعت از ناحيه من گرديد ، بدين هنگام پيمان آنها به گردنم افتاد ، چارهاى جز قيام بر انجام كار آنها نيافتم ، و از نزد خداوند نيز اجازهاى جز پايدارى در سامان دادن امور خلافت نداشتم . و اگر اين ملاحظات نبود ، امر خلافت را رها مىكردم . اين سخن امام ( ع ) با توجّه بدين معنا مانند سخن ديگر آن بزرگوار است كه فرمود :
[ 209 ]
« بخدا سوگند اگر حضور حاضران نبود و دليلى بر داشتن يار و ياور اقامه نمىشد و خداوند از دانشمندان ، پيمان نگرفته بود كه : بر پرخورى پرخوران و گرسنگى مظلومان شكيبا نباشند ، مهار شتر خلافت را به گردنش مىافكندم ، تا هر كجا خواهد برود و با جام نخستين خلافت آخرش را سيراب مىكردم [ 3 ] » [ چنان كه در آغاز ، خلافت را رها كردم ، در آخر هم نمىپذيرفتم ] احتمال اوّل در معناى كلام امام ( ع ) از احتمال دوم قويتر است ، و خداوند به حقيقت امر آگاه است .
[ 3 ] خطبه 3 ، شقشقيّه .
[ 210 ]