بخش سوّم گفتار حضرت اين است : رضينا عن اللّه قضاءه . . . .
« به قضاى الهى راضى و تسليم فرمان او هستم » در علت بيان اين قسمت از خطبه روايت شده است كه امام ( ع ) به فراست دريافته بود . گروهى آن بزرگوار را درباره اخبارى كه از رسول خدا ( ص ) از امور غيبة نقل كرده است متهم كرده و نسبت دروغ دادهاند . و از اين فراتر با او بگومگوى لفظى داشتهاند .
هنگامى كه امام ( ع ) فرمود : از من سؤال كنيد پيش از آن كه از ميان شما بروم ،
بخدا سوگند اگر سؤال كنيد از جمعيّتى كه صد نفر را گمراه و يا ارشاد نمايند
[ 207 ]
دعوت كننده و محرّك آن را به شما معرّفى خواهم كرد . مردى به نام « انس نخعى » به پا خاست و گفت : از تعداد موهاى سر و ريشم مرا آگاه ساز . امام ( ع ) فرمود : به خدا سوگند حبيب من رسول خدا مرا خبر داده است كه بر هر موى سر تو فرشتهاى است كه تو را لعنت مىكند و بر هر موى ريشت شيطانى است كه تو را گمراه مىسازد و در خانه تو پسر رذلى است ، كه فرزند رسول خدا ( ص ) را خواهد كشت .
در آن زمان پسر او سنان قاتل امام حسين ( ع ) كودكى بازيگوش بود .
پارهاى از اين اخبار بعدا ذكر خواهد شد . ( بنابر اين ، عبارت حضرت كه به قضاى خداوند راضى و تسليم فرمان اويم معنايش روشن مىگردد . ) در بحثهاى پيشين روشن شد كه رضا به حكم خدا و تسليم فرمان او بودن ، درى از درهاى بهشت است كه خداوند براى دوستان خاصّش گشوده است . با توجّه به اين كه امام ( ع ) پس از رسول خدا پيشواى عارفان است ، قلم قضاى الهى بر آنان كه حضرت را نسبت به دروغ داده ، و در فرمودههايش تهمت روا داشتند ، به كيفر جارى گرديده ،
بنابراين امام ( ع ) سزاوارترين فردى است كه خشنودى خدا را خواهان باشد .