قوله عليه السلام : و اللّه انّ امرا الى قوله ان شئت
كلام حضرت از : و اللّه انّ امرا ، تا پايان جمله از ظريفترين گفتارهايى
[ 175 ]
است ، كه در خطابهها به كار مىرود ، در اين خطبه اين عبارت را براى مذمّت و توبيخ ياران خود فرموده است ، تا موجب شرمسارى آنان شود . بدين شرح كه نوع رفتار كوفيان و امروز و فردا كردن آنان ، در جلوگيرى از دشمنان حق و عدالت ، و ذلّتپذيرى آنها در برابر خصم و ديگر اعمال نكوهيده و ناپسندشان سبب سرافكندگى و شرمسارى آنان است .
امام ( ع ) در بيان خود اين موضوع را با زيباترين عبارت تجسّم بخشيده ،
موضعگيرى آنان در برابر دشمن را ، ناپسندترين موضعگيرى ، و زشتترين شيوه رفتارى دانسته ، كه آن امكان تاخت و تاز دادن به دشمن بوده است . زيرا ذلّتپذيرى و اقدام نكردن بموقع براى مقابله با دشمن ، در حقيقت امكان دادن به خصم براى پياده كردن خواستههايش بوده و بنوعى نيرو بخشيدن به وى مىباشد .
اين امر مسلّمى است كه پيروزى دشمن به طور معمول ، ربودن مال ، كشتار و درهم ريختگى اوضاع را به دنبال دارد ، امام ( ع ) غارت اموال به وسيله دشمن را ،
استعاره از خوردن گوشت آوردهاند .
استعاره آوردن « عرق لحم » براى غارت اموال استعاره روشنى است . و باز شكستن استخوان را كنايه از كشتن و هلاكت ذكر فرموده ، درهم ريختن اوضاع و پريشانى را كنايه از تكّه پاره كردن پوست ، بيان نمودهاند . علاوه بر اين پر واضح است كه خفّتپذيرى كوفيان و عدم پيشگيرى بموقع ، از خصم توانايى وى را بالا برده و سبب تسلّط و چيرگى دشمن مىگرديده و آن را بر انجام كارهاى زشت دلير مىساخته است ، بدين سبب است كه حضرت با دلى آكنده از غم مىفرمايد : امكان دادن شما به دشمن براى انجام هر نوع عملى ، جز به دليل درماندگى فراوان و بزدلى و ضعف قلب نسبت به مقابله با دشمن نخواهد بود .
بديهى است كسى كه در كار ، درماندگى و ضعف از خود نشان دهد ، دشمن را بر خود چيره ساخته است .
[ 176 ]
امام ( ع ) در اين باره سوگند ياد كردهاند . و سوگند نشانه ، درماندگى و بيچارگى كوفيان ، در برابر دعوت حضرت در امر به جهاد بوده است . ضعف قلبى كه در عبارت به كار رفته كنايه از ترس و وحشت آنهاست . در كلام حضرت بيان اين حقيقت كه هر كس از خود ضعف نشان دهد دشمن را بر خود مسلّط ساخته به طور عام و حكم كلّى بيان شده ، به صورت خاص به مردم كوفه خطاب نفرمودهاند .
و تسلّط دشمن را به كوفيان نسبت ندادهاند هر چند مقصود از بيان امام ( ع ) همان مردم كوفه بوده ، ولى مطلب را بطور عام توضيح دادهاند ، كه در برگيرنده مردم كوفه نيز هست ، بدين اميد كه آنها را براى جهاد و كارزار با دشمن برانگيزد . سپس به دنبال اين نكوهش ، به عنوان تهديد و نفرت مىفرمايند : « اگر تو مىخواهى همان درمانده بيچاره باشى ، باش » خطاب حضرت ، به طور مطلق ، شامل تمام افرادى ، مىشود كه داراى صفت عجز و ناتوانى باشند ، و ضمنا نفرت امام را نسبت به كسانى كه دشمن را بر خود مسلط مىكنند ، مىرساند .
بنابر روايتى ، خطاب حضرت از اين جمله كه : « هر طور مىخواهى باش » اشعث بن قيس بوده زيرا به هنگامى كه امام خطابه مىخواند و مردم را به دليل سهلانگارى و خوددارى از جهاد سرزنش مىكرد ، اشعث بن قيس خطاب به حضرت عرض كرد ، تو چرا مثل عثمان بن عفان عمل نمىكنى ؟ ، امام پاسخ فرمودند : كار پسر عفان انگيزهاى براى افراد بىدين و بىاعتماد بود هر كس دشمن را بر خود چيره سازد ، به دليل اين كه ناتوانى انديشهاش بر عقلش ، برترى داشته ، به دست خود استخوانش را خرد كرده و پوستش را از هم دريده است . حال تو اى اشعث بن قيس درمانده و بيچاره باش . ولى من به خدا سوگند . . . دشمن را چنان با شمشير خواهم زد كه كاسه سرش جدا شود .
[ 177 ]
فامّا أنا . . . ما يشاء : پس از اين كه حضرت فرد ضعيف و ناتوان را آزاد مىگذارد ، كه به هر طريق مايل است عمل كند ، از داشتن چنين صفت كه دشمن را بر خود چيره سازد ، بيزارى مىجويد ، تا الگويى باشد براى نفرت داشتن از تسلّط بخشيدن دشمن بر خودشان ، و بذل جان كردن در مسير جهاد و پيكار با خصم را براى رضاى خداوند گوارا مىداند بدين شرح كه اگر مخاطب امام بخواهد ، حالت ضعف و ذلّتپذيرى داشته باشد ، امام ( ع ) چنين نخواهد بود ،
بلكه پيش از تسلّط و حمله دشمن ، چنان با شمشير مشرفيّه ، بر فرقش زند ، كه جمجمهاش به هوا بپرد و دست و پايش درهم بشكند . اين عبارت كنايه از پيكار سختى است كه حضرت انجام مىدهد .