لغات
اف : كلمهاى است كه براى دلتنگى از چيزى به كار مىرود .
غمرات الموت : حالت غشوهاى كه به هنگام مرگ دست مىدهد و عقل در آن پوشيده مىشود و از كار مىافتد .
زهول : فراموشى ، اشتباه .
يرتج عليكم : بسته مىشود ، زبان از گفتار باز مىماند .
حوار : گفت و شنود .
مألوس : ديوانه ، بىعقل .
سجيس الليالى و سجيس الأوجس : همواره در طول شبها .
زوافر : جمع زافره ، زافرة الرجل : يار و مددكار شخص ، قوم و خويشان فرد .
تعمهون : حيران و سرگردانيد .
سعر : جمع ساعر ، اسعار النّار : برافروختن آتش و شعلهور ساختن آن .
امتعاض : خشم و غضب .
حمس الوغى : شدت يافتن جنگ ، بالا گرفتن سر و صدا .
عرقت اللحم اعرقة : هرگاه بر استخوان گوشتى باقى نماند .
شرفيه : به شمشيرهاى منسوب به شارف كه محلى است معروف به ساختن شمشيرهاى خوب . گفتهاند دهى است از سرزمين عرب نزديك محلى به نام ريف .
فراش الهام : استخوانهاى ظريفى كه زير استخوانهاى سر قرار دارد .