مطلب پنجم اشاره به عذاب پس از مرگ و توجه دادن نفس به عمل پيش از روز گرفتارى و مرگ است
كه مىتوان اين عذاب را واكنش كمبود نفس دانست كه برخاسته از كوتاهى در انجام اعمال است زيرا كسى كه هنگام مرگ دستش از عمل خالى باشد اسير دست شيطانهاى نفس است ، و پيش از اين دانستيم كه اسير شيطان بودن ، خود ، دخول در آتش و محروم ماندن ، از لقاى پروردگار متعال است و چون عمل انسان ، شيطان را مغلوب كرده و باعث نجات انسان از دست او مىشود ، امام ( ع ) در بيان خويش نخست توجه به عمل داده و سپس زمانى را كه انجام دادن عمل در آن امكانپذير است ذكر فرموده است . يعنى روزهايى كه اميد انجام عمل در آن بوده و با آمدن اجل ، آن نيز از دست رفته است و در پايان ، ارزش عمل در اين مدت را بيان مىفرمايد كه ثواب آخرت را تحصيل
[ 10 ] در جلد اوّل شارح توبه را معنا كرده است .
[ 98 ]
مىكند و فرا رسيدن مرگ هم زيانى به آن نمىرساند و توضيح داده است كه نتيجه كوتاهى در عمل به هنگام فرصت ، سبب خسران ، و فرا رسيدن اجل ، موجب زيان است .
درباره محسّنات بديعى اين جملات ، شارح مىفرمايد كه امام ( ع ) در اين عبارت لفظ « خسران » را براى از دست رفتن عمل به طريق استعاره آورده است ، توضيح آن كه : زيان در داد و ستد به دو صورت است : يا چيزى از سرمايه كم مىشود و يا تمام آن از بين مىرود . عمل براى انسان به مثابه سرمايهاى است كه با آن كسب كمال و سعادت اخروى مىشود . بنابر اين استعاره آوردن لفظ « خسران » براى نبودن عمل ، استعارهاى بسيار نيكو و بجا است . اين امرى روشن است كه با انجام دادن كار شايسته و بردن سود ، مرگ بدان زيانى نمىرساند و با عدم كار شايسته و تحمل زيان مرگ موجب ضرر مىشود زيرا كسى كه از ناحيه دو نيروى عقيده و عمل كامل باشد از متاع دنيا رو گردان و به آن بىتوجّه است . و پس از جدايى از دنيا توجّه و علاقهاى به آن ندارد ، لذا به خاطر آن ناراحتى احساس نمىكند و زيانى نمىبيند . ولى كسى كه از جهت اين دو نيز دچار كمبود باشد ، به طور طبيعى دلبسته به خوشيهاى محسوس دنياست و دستش از عمل نيك خالى است . پس فرا رسيدن اجل براى او زيان فراوانى دارد زيرا ميان او و معشوقش يعنى لذّتهاى دنيوى فاصله به وجود آورده است .