میشود يا نه ؟ مسئله اصلی بانكها چنين چيزی است . بنابراين يكی از مسائلی كه ما در اينجا داشتيم مسئله ضرورت بانكهااست آنهم از همان جهتی كه به مسئله ربا حتما ارتباط دارد . قسمتهای ديگركار بانك همانطور كه آقای مهندس بازرگان گفتند ، برای خود بانك مسئلهاصلی نيست كه كسی بگويد بانك باشد ولی فقط آن كارها را انجام دهد .بانك هيچگاه برای آن كارها تشكيل نمیشود ، برای اين كار تشكيل شده وسودش هم در همين كار است . پس چنين ضرورتی وجود دارد . و بر ماست كهببينيم آيا میشود اين ضرورت را در غير شكل موجود و در غير شكل ربوی عملیكرد يا نه ؟ فلسفه حرمت ربا مسئله ديگر اساسا فلسفه ممنوعيت رباست . اصلا چرا ربا ممنوع است ؟ دراين مسئله هم چندان وحدت نظری ميان افراد نبود . آنطور كه من از بياناتآقای مهندس بازرگان استفاده كردم ايشان در مسئله ممنوعيت ربا بيشترتكيه شان روی روش ظالمانه بانكها است . يعنی راجع به اينكه اساسا اگركسی سرمايهای را در اختيار ديگری قرار دهد ولو به صورت قرض ، و بخواهدسودی بگيرد ، خود اين عمل فی حد ذاته چه كم و چه زياد ، يك عمل ظالمانهاست ، چيزی در بيانات ايشان احسا س نكردم . اگر هم ربا را قبولنمیكنند ، به اصطلاح به عنوان يك تعبد شرعی قبول نمیكنند ، اما اينكه آياخود اين كار نه به آن روش ظالمانه بانكها با آن سختگيريها بلكه به روشآسانتر غير طبيعی هست يا نه ، مورد بحث واقع نشد . اگر كسی پولی را بهعنوان قرض ، با سود بسيار |