و اقتدارها أزيد مما هی عليها بحسب الواقع و وقوع التطاول بينها . . ." . در اينجا میگوئيم اگر صرف بزرگ شدن رأس المال محذور است پس بايدمضاربه هم منع شود زيرا ممكن است شخصی به وسيله قرارداد مضاربه با افرادزياد سرمايه بزرگی ايجاد كند . و اگر مقصود آن است كه هر كس بايد با سرمايه واقعی خود كسب كند زيراكه خطر زيانهای بزرگ و ورشكستگيها از اين ناحيه است ، باز هم دليلكاملی نيست اگر چه فی الجمله صحيح است زيرا كه نفع و ضرر هر سرمايهایبه حسب كوچكی و بزرگی خود سرمايه است و لذا در اينگونه قرضها اشخاصورشكست میشوند و اگر نقض شود به قرض الحسنه جوابش اين است كه اولا درقرض الحسنه چون ناراحتی سود پرداختن نيست ، در موقعی كه تجارت مقتضینباشد ، تاجر صبر میكند چنانكه اگر شخص سرمايه از خودش باشد میگويد چونمال خودم میباشد دليلی ندارد كه با ضرر بفروشم . و ثانيا قرض الحسنهشامل قرضهای توليدی و تجاری نمیشود . |