ندارد به واسطه خيلی كم بودن يا خيلی فراوان بودن ، يا به واسطه اينكه درزندگی انسان هيچ اثری نمیبخشد . مطلب دومی كه گفتههای ايشان بر آن مبتنیاست اين است كه ارزشها دو نوع است : ارزشهای واقعی و ارزشهای اعتباری. چيزهائی كه علت ارزش داشتن و مقدار ارزششان ، منفعتی است كه انسانمیبرد يا به قول امروزيها كاری است كه روی آن صورت گرفته ، دارای ارزشواقعی هستند . گندم اگر ارزش دارد ، به تعبير اينها به واسطه اين استكه انسان از گندم منتفع میشود . بعضی چيزها را هم میگويند ارزش آنها فقطقراردادی و اعتباری است و واقعا آن قدر ارزش را كه اعتبار كردهاندندارند . يك من گندم واقعا ارزش دو من جو را دارد و يا ارزش سه تومان را دارد. ولی چيزهائی هست كه ارزش اعتباری دارند . مثل تمبر كه پنج تومانی وسه تومانی و دو ريالی آن وجود دارد ، ولی اگر واقعيتش را نگاه كنيم همهيك كاغذ و نقش است كه ارزشی برای بشر ندارد . دولت برای آن ارزشاعتبار كرده . گفتهاند اسكناس هم از همين قبيل است . ارزش واقعی ندارد. ارزش اعتباری دارد . پس اينها هم ماليت دارند ولی ماليت اعتباری . ربای معاملی مسئله ديگر اين است كه ربای معمول كه در دنيا به نام ربا خوانده میشودهمين است كه سودی در مقابل قرض بگيرند . و بيشتر قرضها هم در مورد پولاست . ولی در اسلام غير از ربای قرضی كه به شدت حرام شده ، نوعی معاملههم حرام شده و اسم آن نيز ربا گذاشته شده است كه به آن ربای معاملیمیگويند و آن اينست كه |