كشور سكههای مختلفی متداول بود ، يكی از كارهای اساسی صرافها ، معاوضهپولها بود و گويا خود صرافها هم حق داشتهاند كه درهم و دينار و امثالاينها سكه بزنند و اين سكهها ، هم از نظر وزن با يكديگر تفاوت داشتهاندو هم از نظر عيار . قهرا اين پولها را معامله میكردهاند . مثلا يك نوعدرهم را با نوع ديگر آن معامله میكردند . درباره اين مطلب نيز بعد سخنمیگوئيم . ولی اين بحث احتياج به مقدمهای دارد كه خود بحث مستقلی استو آن اين است كه ربا در اصطلاح فقهی دو نوع است : ربای قرضی و ربایمعاملی . ربای قرضی اين است كه كسی جنسی يا پولی را به قرض بدهد بعد منفعتیبيش از آنچه كه به قرض داده بگيرد . منفعت لازم نيست از جنس همانچيزی باشد كه به قرض داده شده . هر چه كه منفعت تلقی بشود . و در اصطلاحمیگويند كل ما يجر نفعا هر چه كه نفعی را در برداشته باشد . و حتی اينطورمثال میزنند كه اگر كسی به يك نفر مثلا هزار تومان قرض بدهد و ضمنا شرطكند كه تو مرا كول بگيری از اين سوی آب به آن سوی آب ببری ، اين كولگرفتن ، خود يك منفعت است . اصل ربا در باب قرض است و ربائی كهبيشتر حرفها درباره آنست همين ربای قرضی است . نوع ديگر ربای معاملی است كه در آن پای قرض در ميان نيست بلكه پایمعاوضه در كار است . به ربای معاملی میگويند ربای جنس به جنس كه چيزیرا به جنس خودش معاوضه كنند مثلا گندم به گندم . و قهرا بعد مسئله صغرویهم به اصطلاح مطرح میشود كه آيا مثلا گندم وجو در باب ربا يك جنساند يادو جنس ؟ يا مثلا گندم دو منطقه مختلف را كه جنس آنها با يكديگر |