حالا كه در مورد قرض هميشه چنين حق مشروع و راه مشروعی هست چه چيز سببمیشود كه شخص از اين راه چشم بپوشد و دنبال ربا رود و چه داعی هست كهربا را به اين صورت درآوردند ؟ خلاصه آنكه نتيجه مجموع بيانات شما اين است كه ربا به معنی اخذ فضل درمقابل منافع عين مقروضه صحيح نيست ولی به معنی اخذ عوض در مقابل عملقرض صحيح است ( 1 ) . در حقيقت آخذ ربا ، اكل مال به باطل نكرده استجز اينكه شكل عملش غلط است ، بايد در قبال عمل خود بگيرد ، در قبال عينمقروضه گرفته است . اين نظريه آن است كه در مسئله « ثمن العذره سحت »گفتهاند بيع عذره صحيح نيست ولی اخذ مال برای رفع يد از آن صحيح است .( از لحاظ اقتصاد هر دو يكی است ) . از مجموع آنچه گفتيم دانسته شد كهتنها وجه صحيح و بی مناقشه در فلسفه تحريم ربا ، همان فلسفه اصطناعمعروف است كه اختصاص دارد به قرضهای مصرفی و اما وجوه ديگری كه ذكرشده به نظر ما ناتمام است . پاورقی : 1 - لازمه سخنان گذشته اين است كه منفعت از مال مقروضه گرفتن و آن رامستغل و مولد در ملك خود فرض كردن غلط است و ربا است . مال پس ازقرض دادن برای مالك اول مولد نيست . اينچنين منفعتی كه بی اساس است، ربا است و لازمه ربا به فرض صحت اين است كه مادامی كه در دستمقترض است بايد منافعش به مالك اول برسد ، و اما عوض از عمل اقراضگرفتن هر چند ممنوع است ولی ربا نيست ، حريم ربا است و فرقی كه با خودربا دارد اين است كه سرمايهداری نيست و دنباله هم ندارد . ما قبلا گفتيمكه ملاك ربای قرضی در ربای معاملی موجود نيست و ربای معاملی برای حفظحريم ربای محدود ممنوع شده و الا ربای معاملی هرگز با ربای قرضی مساوینيست ، و اينكه بيع نسيه با تفاوت با نقد جايز است با اينكه شبيه ربایمعاملی است ، بعدها خواهيم گفت علتش عدم مضبوط بودن و روشنی است درصورتی كه عوضين مثل هم نباشند . |