تجارت كار از پول شروع میشود و به پول ختم میشود ليكن از پول كوچك بهپول بزرگ . و در اينجا تعبير الميزان چنين است : " ثم افتتح بابالكسب و التجاره بعد رواج البيع و الشری بأن تعين البعض من الاخر أوبتخصيص عمله و شغله بالتعويض و تبديل نوع من المتاع بنوع آخر لابتغاءالربح الذی هو نوع زياده فيما يأخذه قبال ما يعطيه من المتاع " و بياننمیكند كه حصول زياده برای تاجر بر چه اساسی مشروع است ؟ آيا صرفابتغاء ربح بدون هيچ عملی منشأ آن است ؟ ما بيان كردهايم كه حصول ربحبرای تاجر بر اساس عملی است كه انجام میدهد ( نقل كالا و تقريب آن بهمشتری و عرضه كردن آن ) و اين عمل اگر چه تغيير واقعی در كالا ايجادنمیكند ولی مصحح كسب فائده است و تاجر علت فاعلی آن را متاع علتقابلی آن است . از اين مطالب در الميزان سكوت شده است . 4 - بايد توجه داشت كه اصل مبادله به منظور رفع حاجت بايع و مشتریپديد آمده است يعنی هر يك از بايع و مشتری واقعا طالب متاع ديگری است، ولی در تجارت غرض تاجر بالاصالة متعلق به كالا نيست ( 1 ) ليكن هموارهكار تاجر از دو طرف منتهی میشود به حاجت واقعی توليد كننده و مصرفكننده برای مبادله ( مانند وجودهای واجب بالغير كه منتهی به واجببالذات میشوند ) اين مطلب نيز در الميزان روشن بيان نشده است .5 - میفرمايد : " مبادله در مورد تبديل متاعی به متاع مغاير آن مقصوداست و اما تبديل متاع به مثل آن غرض عقلائی در آن پاورقی : 1 - تاجر از اين نظر نظير كارگر مزد بگير است كه از عمل خود تحصيل پولمیكند كه با پول حوائج خود را رفع كند . |