ممكن است بگوئيد كه چون قرض گيرنده ضمان مال را به عهده گرفته استقرض دهنده خاطرش نسبت به اصل مال آسوده است كه زيانی و استهلاكی متوجهآن نيست ، لذا نبايد توقع نفع هم داشته باشد . ( من عليه الغرم له الغنم) . جواب میگوئيم كه اولا مال فی الذمه مانند مال فی اليد در معرض خطرتلف میباشد زيرا ممكن است تعهد اجرا نشود ( بلی استهلاك ندارد ) .ثانيا ارزش منافعی كه عايد قرض گيرنده میشود بيش از ارزش ضمانتی استكه وی برای طلبكار میكند و لذا اصل اخذ فضل صحيح است ( الا اينكه نرخبايد عادلانه باشد و ضمان مذكور هم بايد ملحوظ شود ) . ايراد دوم : میدانيم كه ارزش هر مالی به سبب منافعی است كه از آنحاصل میشود . اكنون اگر ملاحظه كنيم كه منافع مال تدريجا حاصل میشودمیتوانيم بگوئيم كه بيع مال به دو نحو صحيح است يكی اينكه به طور مطلقبفروشد و اين همان است كه معمول است و ديگر اينكه آنرا برای مدت معينیبفروشد مثلا ده سال ( اين دو قسم از نظری مانند عقد دائم و عقد منقطع درنكاح است ) . فرق اين قسم از بيع با اجاره اين است كه ضمان و استهلاكعين در اينجا بر عهده مشتری است و در اجاره بر عهده مستأجر نيست . ( دراجاره هم شرط ضمان بر مستأجر عقلا معنی ندارد ) لازمه اين قسم از بيع ( 1 )اگر صحيح باشد اين است كه پس از انقضاء مدت مثل مبيع را پاورقی : 1 - اگر اين بيع باشد و عين مبيع هم بعد از انقضاء مدت باقی باشد لازممیآيد كه مبيع ، هم ثمن باشد و هم مثمن ! |