نيست اين است كه پول ثروت بودن خود را از رابطه بودن و معنی حرفی بودندريافت كرده است . خلاصه مطلب اينكه ملاك سرمايهداری مشروع اين است كهانسان مالك ثروتی باشد كه آن ثروت سبب و مولد ثروتی ديگر باشد .مادامی كه انسان مالك ثروت اول است مالك ثروت دوم هم هست خواه آنكهمولد بودن آن مملوك بالاستقلال باشد ( شايد تا كنون چنين مصنوعی وجودنداشته است كه خود مصنوع مستقلا بتواند مولد باشد ) يا به ضميمه عملانسان باشد ( مانند مولد بودن كارخانهها و هر افزاری ) و خواه آنكه رابطهبين اثر و اثر اثر رابطه علت فاعلی باشد يا رابطه علت قابلی باشد (اولی مانند منافع حيوان كه اگر كسی حيوانی توليد كند ، حيوان مولد شير وغيره است و رابطه بين حيوان و شيرش رابطه علت فاعلی و فعل است . ودومی مانند پنبه كه قابل است تبديل به پارچه شود ، كه رابطه بين كمالپارچه بودن و پنبه رابطه قابلی است ، چنانچه رابطه بين آن و بين كارگریكه پنبه را تبديل به پارچه كرده است رابطه فاعلی است و بر اين اساسكمال حاصل ، تعلقی به مالك پنبه دارد و تعلقی به كارگر ) و خواه آنكهاثر اثر يك امر حقيقی و يك كمال واقعی يا يك امر اضافی و اعتباری كهايجاد ارزش میكند بوده باشد . مثلا مال التجاره قابل است كه مورد تجارتقرار بگيرد . واضح است كه با تجارت كردن ، كمالی واقعی در مال التجارهايجاد نمیشود ولی همان نقل و انتقالی كه تاجر روی مال التجاره انجاممیدهد و آنرا به مشتری نزديك میكند ايجاد ارزش میكند و چون مال التجارهقابل اين عمل است لذا مالك مال التجاره در اين ارزش سهيم است و براين اساس مضاربه تصحيح |