كه از لحاظ ارزش يك من عطر قمصر معادل خروارها گل است . ثالثا اگر مسئله مذكور صحيح باشد راه بزرگی برای رباخواران باز میشودزيرا بسيار سهل است كه مثلا يك من شير بدهد و يك من روغن نسيئه بخرد .در حقيقت اگر چنين مسئلهای در فقه اسلام باشد ، بايد گفت ( 1 ) اسلامهدفش را در باب ربا ( كه عدم ظلم است ) خودش نقض كرده است مگراينكه بگوئيم در اين موارد نسيئه جايز نيست ، كه فقها نمیگويند ، والبته بعد میخواهيم گفت كه مطلب همين است . عليهذا اشكال بالا واردنيست . رابعا در بعضی از روايات همين باب دلالت است بر اينكه مراد از ربافضل اقتصادی است و آن ، روايت كافی و تهذيب است : « عن العلاء عن محمد، عن ابی جعفر ( ع ) قال : قلت له : ما تقول فی البر بالسويق ؟ فقال :مثلا بمثل لا بأس به قلت : انه يكون له ريع فيه فضل فقال : اليس له مؤنة؟ قلت : بلی قال : هذا بهذا . و قال : اذا اختلف الشيئان فلا بأس بهمثلين بمثل يدا بيد » ( 2 ) . ( وسائل ، ابواب ربا ، باب 8 ، پاورقی : 1 - اولا اين ايراد چنانكه خواهيم گفت وارد نيست . ثانيا اگر واردباشد ربطی به لا ربا فی المعدود ندارد ، مربوط است به اينكه فرع و اصليكی محسوب میشوند و جيادت و ردائت هم تأثيری در ربا ندارد ، و چون بههر حال معامله جنس به جنس نسيئه جايز نيست ، اين اشكال هم مرتفع است. 2 - ظاهر از اين جمله اين است كه در موارد اختلاف وصفی دو شیء كه ازاصل واحد میباشند تفاضل در معامله نقدی اشكال ندارد . زيرا كه اگر مراداختلاف نوعی بود قيد يدا بيد لازم نبود ، زيرا مورد اختلاف دو جنس نوعاتفاضل نقدا و نسيئه جايز است و حتی توهم منع هم نمیشود ( 1 ) . ( ش ) .1 - در روايات حتی در مورد اختلاف نوعی نيز وارد شده كه معامله نسيهجايز نيست . معامله نسيه منحصر است به سلف يا نسيهای كه ثمن نقد باشد. |