درباره اين دليل بايد گفت اگر مقصود اين است كه قدرت ثروت ربوی يكقدرت موهوم است از آن جهت كه ثروت است ، واضح است كه درست نيست ،و اگر مقصود اين است كه ربا سبب میشود كه مكتسب به او بيش از توانائیواقعی خودش قدرت پيدا كند به اين معنی كه تاجر و كارخانه دار و غيرههمان طور كه با سرمايه منافعی به دست میآورد ، معرض ضررها نيز هست .اگر سرمايه از خود شخص باشد يا مضار به باشد يا قرض الحسنه باشد ،اجبار و الزامی پشت سر تاجر يا عامل يا كارخانه دار برای كار و توليد وفروش نيست ، ولی اگر ربا باشد كه خواه ناخواه و روز به روز بر منافعافزوده میشود ، صاحب پول مجبور است توليد يا فروش كند . اين توليدهایاجباری و فروشهای اجباری است كه ورشكستهای عظيم و بحرانهای اقتصادیايجاد میكند . ج : و وقوع التطاول بينها و اكل بعضها بعضا وانهضام بعضها فی بعض وفناء كل فی ما هو اقوی منه . . . اين دليل همان است كه سوسياليستها برای رد مطلق سرمايهداری خواه باپول شخصی يا پول قرض الحسنهای يا مضاربه گفتهاند و خلاصهاش اين است كهسرمايه بزرگتر خصوصا در عصر ماشين هميشه سرمايه كوچكتر را هضم میكند ومیخورد . سرمايه كوچك قادر به رقابت با سرمايه بزرگ نيست . اين دليلاگر درست باشد و البته درست نيست نفی مطلق سرمايه داری میكند نه خصوصربا را . تشكيل سرمايه بزرگ دادن متوقف بر ربا خواری نيست . 4 - در آخر كتاب " اسلام و مشكلات اقتصادی " رساله |