اين وجه نظر به عدالت است . بسياری از باحثين مسلمان ، وجه مذكور را پذيرفتهاند و اصل " ثروتبايد تنها مولود كار باشد " را درست دانستهاند . و چون نقضی میشود برآنها كه اسلام مستغل داری و اجاره را جايز دانسته است و حال آنكه رابطهثروت و كار در آنجا نيز قطع است ، جواب دادهاند كه در اجاره عينمستأجره به تدريج مستهلك میشود و از بين میرود ، و مال الاجاره در قبالهمين استهلاك است ، و چون عين مستأجره با كار پيدا شده است لذا موجر درقبال كار خودش اخذ ثمن میكند و حلال است . به عبارت ديگر فرقی نيست كهشخص اجير شود برای كار كردن و اجرت بگيرد ، يا آنكه ملك خود را كههمان كار متراكم و مجسم خود او است اجاره بدهد و در قبالش اجرت بگيرد( كار بر دو قسم است : كار متراكم و كار غير متراكم ) ( 1 ) . طبق اين بيان فرق ربا و اجاره واضح است ، زيرا در ربا كه اجاره پولاست اصل پول در ذمه بدهكار محفوظ است و استهلاك ندارد ولی در اجارهاعيان استهلاك تدريجی محقق است . اين وجه را هر چند بسياری از باحثين مصری و اتباع آنها پذيرفتهاند ولیبه نظر ما صحيح نيست . اولا قبول نداريم كه همواره بايد ثروت از راه كار پيدا شود . آنچه مسلماست اين است كه استثمار يعنی غصب دسترنج و محصول كار ديگران ظلم استو حرام است . و اما اينكه صرف قطع پاورقی : 1 - برای تشبيه ، [ استاد شهيد ] داستان قرآن خوان شبهای برات را كهقرآنهای خوانده را در انبانی دميده و ذخيره كرده بود و میفروخت بيانكردند . |