مقصود همان كميت است . در واقع آنچه كه در فقه شيعه و فقه اهل تسنن دراين باره آمده ، همه ، تفاسيری است بر يك سلسله رواياتی كه از پيغمبراكرم رسيده است . اگر انسان ابتدا به آن سلسله روايات كه از پيغمبراكرم در مورد ربای معاملی رسيده توجه كند بعد روايات شيعه را ببيند كهدر مقام توضيح آنها است ، مطلب كاملا روشن میشود . و علت اشتباه هم بهعقيده من اين بوده كه به روايات نبوی كه در كتب اهل سنت است توجهنشده . در نتيجه به اين مطلب رسيدهاند كه فقط مكيل و موزون خصوصيت داردو مثلا در معدود ربای معاملی جاری نيست . فقهائی كه گفتهاند فقط در مكيلو موزون ربا هست مثلا اگر صد من گندم را بفروشيم به صد و بيست من رباستولی در معدودات ربا نيست ، گفتارشان قهرا اين شبهه را به وجود میآوردكه اگر هزار تومان اسكناس به هزار و صد تومان اسكناس فروخته شود ربانيست چون اسكناس مكيل و موزون نيست و معدود است . قهرا اين سؤال پيشمیآيد كه حكمت و فلسفه حرمت ربا هر چه باشد ، چه فرقی است ميان مكيل وموزون و ميان معدود ؟ البته معدودهائی كه ملاك ارزش آنها كميت نيستمثل اسب همينطور است ولی ميان معدودهائی كه ارزش آنها به كميت است ،و ميان مكيل و موزون در اين جهت فرقی نيست . نتيجه اين شده كه گفتهانداجناسی كه مورد معامله واقع میشود دو قسم است : يا مكيل و موزون است ويا چنين نيست ، و ربای معاملی در مكيل و موزون جايز نيست ، در غير مكيلو موزون جايز است . دو مقدمه هم كه اينجا ثابت شد . يكی اينكه اسكناسخودش ماليت دارد پس خودش میتواند طرف معامله واقع شود . اسكناس مثلورقه سفته |