داشتن بر يك چيزی غير از اين است كه اصلا خود مطلب يك مطلب اساسیپايه داری هست يا نه و نكات قابل توجهی دارد يا نه . جزوه آقای مهندسطاهری جزوه قابل توجهی است ، زحمت كشيدهاند . ايشان با اينكه لبه تيغشان بيشتر متوجه حمله به بانك است ، در عينحال در اين جهت با آقای مهندس بازرگان شريك هستند كه ضرورت بانكها راتأييد میكنند يعنی ضرورت خاصی را تأييد میكنند و به طور كلی نفینمیكنند . البته در مسئله ضرورت بانكها ، آقای مهندس بازرگان بهتر ازديگران مطلب را تشريح كردند مخصوصا در مسئله اصلی بانكها . يك وقتانسان بانك را از نظر حواله پول و اينطور چيزها بررسی میكند . درستاست كه اينها مشروع است ولی مسئله اصلی بانكها اينها نيست آنچه كهبانك را بانك كرده اينها نيست . آنچه كه در مجموع به دست میآيد ايناست كه مسئله اصلی يك ضرورت است . حالا اين ضرورت را میتوانيد بگوئيدعصر جديد به وجود آورده يا نه ، اين ضرورت در عصرهای قديم هم بوده ولیحلش نكرده بودند . به هر حال چنين چيزی در جامعه امروز هست . بانك يك رابط است مسئله عمده بانك كه اگر نباشد جايش خالی میماند و بعد بايد ديد آن جارا به چه وسيله میشود پر كرد اين مسئله است كه بانك يك رابط و واسطیاست ميان جمع كردن سرمايهها از يك طرف و به كار انداختن نيروهایانسانی از طرف ديگر . يعنی اين را بايد انصاف داد كه و لو اينكه بانكدر روش و عمل خودش يك سلسله كارهای ظالمانه انجام بدهد و انجام هممیدهد ولی در |