بعضی موارد هست كه واقعا اين نسبت داده میشود يعنی فرد برای آن كارسبب شده ولی مواردی هست كه دخالت شخص در آن كار بسيار ضعيف تلقیمیشود ، يعنی عرف او را منشأ اين كار تلقی نمیكند . به علاوه در جائی كهانسان ديگری دخالت دارد مثل همين مثال اخير دزد مسئله به اين شكل مطرحاست . مسئله اقوائيت ممكن است اين سؤال پيش بيايد كه چه فرق است بين اينكه انسان در قفسرا باز كند و آن كبوتر فرار كند و اينكه در خانه را باز بگذارد و دزدبيايد و قاليچه را ببرد . چطور در آنجا شما ضامن هستيد ولی اينجا میگويندضامن نيستيد ؟ در اينجا پای يك انسان در كار است كه به هر حال خود اوضامن است و آن دزد است . مسئله ، مسئله اقوائيت ( قویتر بودن ) سببمباشرت از سبب است . آنجا كه فاعل بالتسبيب و فاعل بالمباشره هر دوانسان هستند ، میگويند : گاهی انسان مسبب و انسان سبب به يك اندازهدخالت دارند ، گاهی هم آن مباشرت دخالت داشته باشند و دخالت يكیقويتر است و گاهی به عكس . اگر در يك مورد دو انسان دخالت داشتهباشند و دخالت يكی قويتر تشخيص داده شود ، آن ديگری ضامن نيست . درمورد مكره و مكره ، مسبب از مباشر قويتر است ، يعنی آنكه فرمان میدهد ومجبور میكند و تهديد میكند ، اين انسان مسبب دخالتش اقوای از آن انسانسبب مجبور است . لذا ما در آنجا میگوئيم : انسان مكره ضامن است نهمكره ، اما در مورد مثال دوم كه يك انسانی در خانه را باز میگذارد بعديك انسان ديگری كه دارای اراده و اختيار است میآيد قاليچه را میبرد ،ضامن اين انسان ديگر است . در اينجا مباشر |