الف - بيع به شرط قرض يا به شرط بيع ، مثل اينكه رباگيرنده جنسگرانقيمت را به قيمت ارزان بفروشد و شرط كند بر خريدار قرض مبلغ معينرا يا بيع مثل به مثل را . ب - اشتراء به شرط قرض يا به شرط بيع . ربا گيرنده كبريتی را مثلا بههزار تومان میخرد و شرط میكند بر فروشنده قرض مبلغ معينی يا بيع مثل بهمثل را ( 1 ) رجوع شود به " وسيله " كتاب القرض ص 400 و كتاب الدينصفحه 395 و رساله " سفته و سرقفلی " آقای ميلانی ، مسئله 12 اين راهفرار در جلد دوم عروه صفحه 49 كه انواع راههای فرار را ذكر میكند ذكرنشده است و شايد علت عدم ذكر اين است كه در صدد بيان راه فرار رباهایمعاملی است . ج - به صورت صلح كه در نمره 10 خواهد آمد . 4 - مسئله خريد و فروش اسكناس نيز يكی از طرق فرار از ربا است كهقرض را به صورت خريد و فروش در میآورند . اين ، فرار از ربای قرضاست به صورت بيع . ولی " وسيله " اين كار را جايز نمیشمارد زيرا برایاسكناس ماليت قائل نيست و لهذا میگويد اگر سلطان اسكناس را از اعتباربياندازد ذمه مقترض باقی است ( 2 ) . اما سيد در جلد دوم عروه صفحه 48مسئله 56 تصريح میكند كه اسكناس ماليت دارد و چون معدود است ربایمعاملی پاورقی : 1 - در نمره 10 صلح به شرط بيع يا به شرط قرض را ذكر میكنيم . صلح بهشرط قرض يا به شرط بيع داخل در قسم سوم است زيرا فرقی ميان بيع و صلحاز جهت مشروط فيه واقع شدن نيست . 2 - " وسيله " صفحه . 403 |