خصوصی خودشان كار كنند ، با توجه به اينكه دنيای امروز دنيای رقابت است، نتيجهاش شكست خوردن و معدوم شدن است . اين مطلب ، البته اساسی وقابل توجه است ولی فرع بر اين است كه ما ببينيم آيا در همين شرائط حاضرايجاد يك بانك شرعی ناممكن است يا ممكن ؟ اگر به اينجا رسيديم كه درشرائط حاضر ، بانك شرعی ، فقط يك ايده آل است ولی عملا امكان ندارد ،واقعا هم نوبت به اين حرف میرسد و اين را بايد اصلی نظير قبول حكومتاز قبل جائر تلقی كرد . ولی اگر اين قضيه ممكن باشد ، ما در درجه اولبايد برويم دنبال ايجاد يك بانك شرعی . آقای دكتر . . . بحثی داشتند كه اين بحث در جهت تأييد همان راه حلیبود كه آقای مهندس طاهری و ديگران هم طرح كرده بودند و آن اينكه ضرورتبانك را اينطور توجيه میكنند كه بانك میتواند با گرفتن قرضها به صورتپس انداز يا سپردهها ، سرمايههای كوچك را جمعآوری كند و بعد در اختيارديگران بگذارد كه اين خودش يك وسيله جريان امور اقتصادی است و خدمتبزرگی هم هست و ما هم اصل خدمت را فی حد ذاته قبول كرديم ولی اينكهراهش را حتما راه ربا دادن و ربا گرفتن بدانيم درست نيست بلكه راهمضاربه صحيح است . و اين ، مطلب تازهای نبود . چيزی كه بود ايشان تعبيربورس كردند كه به معنی خريد سهام است . البته اين مطلب به اين شكل قبلابه ذهنم نيامده بود و اين برای من مشكلی بود كه اگر بنا شود سرمايههایجزئی وارد كارهايی نظير خريد سهام بشود ، اين كار عملا دچار اشكال میشودزيرا مرتب افراد میآيند سرمايهای در بانك میگذارند و اگر بانك بخواهدآنها را در موارد |