صريح قرآن باشد ، مطروحه است . تنها استنباط ما كشف معارضهای است كهبر ديگران پوشيده بوده است . 2 - تعليل ديگری كه در روايات آمده است ( « لما فيه من تركالتجارات » ) نيز حيل را تحريم میكند زيرا واضح است كه عمل تجارتماهيتی دارد و عمل رباخواری ماهيتی ديگر ، و روشن است كه تفاوت اين دوعمل در ماهيت و در حقيقت است نه در صيغه فقط . فسادی كه در رباخواریاست اين است كه رباخوار تجارت نمیكند ولو آنكه صيغه بيع را جاری كند .عمل تجارت اين نيست كه بنشيند و دائما با ربا دهندگان صيغه بيع را اجراكند و گرنه و كلا در اجرای صيغه ، تجار حقيقی بودند . 3 - از آيه شريفه « احل الله البيع و حرم الربا »فهميده میشود كه رباو بيع دو نوع عمل اقتصادی است كه يكی را شارع تحريم كرده و ديگری راتحليل فرموده است . ربا بيع نيست و بيع ربا نيست ، هر كدام نوعی عملاقتصادی است . تفسيری كه قليلی از مفسرين دارند كه گفتهاند مفاد آيه ايناست كه احل الله البيع الذی لا ربا فيه و حرم البيع الذی فيه الربا بنابراينكه مراد از ربا بيع ربوی باشد و اينكه اصولا معامله ربا نوعی از بيعاست صحيح نيست زيرا چنانكه اكثر مفسرين گفتهاند ربا اسم زياده است نهاسم بيع ربوی ، و اصولا ربا كه اصل آن هم در قرض است ماهيتا و حقيقتاغير از بيع است و چنانكه مكرر گفتهايم تحريم ربای معاملی به جهت حفظحريم ربای قرضی است يعنی برای اين است كه همان قرض را به قالب بيعدرنياورند . خلاصه آنكه از آيه كريمه فهميده میشود كه از اين دو نوع عملاقتصادی ، بيع را خداوند |