كه معامله به شكل قمار و بخت در آيد . مثل اينكه انسان بستهای را بخردكه نمیداند داخل آن چيست يا اگر میداند ، نمیداند چقدر است ، بگويد بهشانس بستگی دارد . نه ، معامله نبايد به شانس بستگی داشته باشد بلكهبايد برای طرف مشخص باشد كه چه میخرد و چه میدهد . همچنين در هيچمعاملهای نبايد ربا به شكلی از شكلهای نفوذ پيدا كند . اينگونه امورشرائط و يا موانع صحت معامله است . بنابراين هر معامله جديدی كه پيدا شود ما بايد اصل را صحت آن معاملهبدانيم . فقط بايد دقت كنيم كه آن چيزهايی كه نبايد در هيچ معاملهایوارد بشود كه اگر وارد شد آن معامله را فاسد میكند ، وجود نداشته باشد .نظر علمای فعلی هم در مورد بيمه همين است كه بيمه يك معامله مستقلیاست و بنابراين ، اين معامله صحيح است و آن موانعی هم كه میتواند يكمعامله را فاسد كند ، در آن الزاما وجود ندارد . يعنی ممكن است آن را بهآن شكل در آورند ولی آن موانع الزاما وجود ندارد . عقد لازم و عقد جايز مطلب ديگر اينكه گفتيم اگر ما بيمه را داخل در يكی از معاملات بدانيم، در احكام تابع آن معامله خواهد شد . در باب عقود میگويند عقد به طوركلی بر دو قسم است : عقد لازم و عقد جايز . عقد لازم يعنی عقد غير قابلبرگشت . به اين معنی كه طرف بعد از اينكه معامله را انجام داد ، ديگرنمیتواند آن را فسخ كند . عقد جايز يعنی عقد قابل برگشت . يعنی هر گاهبخواهد آن را بهم بزند ، میتواند . مثلا بيع عقد لازم و وكالت عقد جايزاست . آدمی كه |