بحثی در اخذ عوض در مقابل نقل اقراض در اينجا يك بحث باقی میماند ( 1 ) و آن اين است كه طبق بيانهایگذشته روشن شد كه اخذ ربا در قرض عقلا و منطقا صحيحپاورقی : 1 - بحث ديگر اين است كه فرق دو دليل آخر در فلسفه ربا چيست و آيااين دو دليل با يكديگر منافات دارند يا نه ؟ هر دو دليل مبتنی بر اصلمولد بودن ثروت میباشند و اصل : ارزش = كار را كه میگويد فقط كار توليدارزش میكند و بس ، و حتی اجاره را از راه مصرفی شدن تدريجی كار توجيهمیكند قبول ندارند . هر دو دليل میگويند ثروت خود میتواند مولد باشد وهر دو دليل میگويند هر ثروتی كه توليد ثروت ديگر بكند مولودش مثل خودشتعلق دارد به مالكش الا اينكه دليل اول میگويد ربا نامشروع است چون پولثروتی است كه مولد نيست خواه آنكه بعينه در دست شخص باشد و يا در ذمهديگری باشد . علت عدم مولد بودن اين است كه خاصيتی جز آيه بودن و رابطبودن ندارد ، واسطه مبادله است و مبادله ارزش علاوه ايجاد نمیكند چه درمورد پول و چه در مورد غير پول . پس پول صلاحيت ندارد كه سرمايه واقعشود . پس اين دليل ناظر به خاصيت نوع سرمايه است كه مولد نيست .اما دليل دوم ناظر به نوع عمل است كه قرض است . قرض تبديل وجودعينی است به وجود ذمی ( معاوضه نيست ) ، قرض تمليك به غير است بهضمان به اين نحو كه در قبال تمليك عين به طرف ، طرف قبول میكند كه عيندر ذمه او و عهده او موجود باشد . و چون وجود عينی ثروت مولد است نهوجود ذمی او پس اين عمل خاصيت توليد را از سرمايه از آن جهت كه تعلقدارد به مالك اول سلب میكند . ماليتش محفوظ است اما > |