وام را آنوقت خواهم بخشيد . در زمان فوت میبخشد . اگر در قرض هم بهاين شكل باشد كه بخشش آن اكنون صورت بگيرد يعنی قرض دهنده بگويد مناين را از حالا به تو میبخشم به شرط اينكه بميری ، كه اگر مرد ، بخشيدنحاصل شده ، اين نيز باطل است . ولی اگر اينطور نباشد بلكه هنگامی كهقرض گيرنده فوت كرد ، آنوقت ببخشد ، اشكالی ندارد . يك وقت تعهدمیكند كه بعد از مردن ببخشد . اين درست است . ولی اگر اكنون به شرطمردن ببخشد ، اشكالی پيدا میكند . هبه معلق هم اشكال دارد . بنابراينمسئله تعليق و تنجيز هم خود يكی از مسائل بيمه است كه بسياری از بيمههابه حكم اينكه در متن آنها تعليق قرار گرفته ، باطل خواهد بود . سؤال : شكلی از بيمه عمر كه فعلا خيلی مطرح است ، بيمهای است مخلوط ازبه شرط فوت و به شرط حيات ، و آن به اين ترتيب است كه قرار میگذارنددر طول مدت معينی مثلا بيست سال بيمهگزار مبلغ معينی را پرداخت كند ودر صورت فوت او در خلال مدت مقرر ، بيمهگر مبلغی برابر مجموع قسطهايیكه بيمهگزار پرداخت كرده است ، به ورثهاش پرداخت نمايد و در صورتزنده ماندنش ، در تاريخ مقرر معادل پرداختهايش را به وی پس بدهند . واخيرا برای تشويق مردم به اين نوع بيمه ، مبلغی هم علاوه بر مجموع پولهایپرداختی به بيمهگزار میپردازند . آيا اين عمل كه از ناحيه بيمهگر يك پولاضافی به طور يكطرفه تعيين میشود ، صحيح است يا نه ؟ . جواب : اين نوع بيمه را يك بيمه مركب دانستهاند يعنی نوع جداگانهنشمردهاند . گفتهاند بيمه به شرط فوت و به شرط حيات دو |