بيمه نيست بلكه خودش موضوع بيمه میشود . قهرا اينگونه بيمهها - مخصوصادومی - ممكن است از نظر اخلاقی اندكی مذموم باشد و لا اقل مكروه باشد وبلكه شديدتر از مكروه ( 1 ) ، چون در فقه ، معاملاتی كه خود به خود سببمیشود كه انسان آرزويی بكند كه آن آرزو به نفع مردم نيست ، چندان مطلوبنيست ، مثل كفن فروشی . كفن فروشی چرا مكروه است ؟ چون بديهی است هرمعامله گری دلش میخواهد معاملهاش رائج باشد . او نيز ته دلش آرزومیكند كه مشتريش زياد شود و نتيجه آن هم معلوم است . البته اطبا از اينمسئله مستثنی هستند ( خنده حضار ) . در بيمه به شرط فوت اگر شخص سومیبيايد چنين قراردادی ببندد ، قهرا اگر در اين بين فرد بيمه شده نميرد ،به نفع مؤسسه بيمه است و اگر بميرد به نفع بيمهگزار است . خواه ناخواهبيمهگزار ته دلش چنين آرزويی پيدا میشود كه قبل از انقضاء مدت ، آنشخص بميرد برای اينكه او بتواند وجه بيمه را از مؤسسه بيمه بگيرد . مسلممیتوان گفت كه اين نوع بيمه ، معاملهای است مكروه شارع . ولی اگر وجهبيمه را خود شخص بپردازد ، بعيد است كه چنين آدمی در دنيا پيدا بشود كهآرزو كند خودش زودتر بميرد برای اينكه بيمهگر پول را مثلا به ورثهاشبدهد . در بيمه به شرط حيات قضيه بر عكس است . اين نوع بيمه ممكن است ازنظر بيمه گر غير اخلاقی باشد . بيمه به شرط حيات به پاورقی : 1 - [ آن نوع از بيمه به شرط فوت كه شخص سومی كسی را بيمه میكند ،علاوه بر مكروه بودن ، اشكالی نيز دارد و آن اين است كه در اين عمل ،ماهيت بيمه كه تأمين است ، برای آن شخص سوم وجود ندارد و اين كار برایاو يك شرط بندی است . اين مطلب را استاد شهيد در بخش پرسش و پاسختوضيح میدهند ] . |