انسان مالك كار خودش هست ، و مالك كار كار خودش هم هست . بنابر آنچه كه ما در مورد فلسفه تحريم ربا گفتيم ، فرق اجاره و ربامعلوم است . گفتيم در اجاره ، موجر مالك وجود عينی خانه میباشد و چونوجود عينی خانه است كه منافع میدهد پس منافعش هم متعلق به او است .ولی در ربا ، مقرض مالك وجود عينی پول نيست و به همين جهت مالك سودآن نيز نمیباشد . اين يك ماده نقض بود كه چندان هم مهم نيست . 2 - نسيه ماده نقض مهم مسئله نسيه است . در قديم هم كه ما با طلاب بحثمیكرديم بيشتر تكيهشان در ماده نقض ، مسئله نسيه بود و آن اين است كهچه فرقی ميان ربا و نسيه است ؟ چرا ربا حرام است و معامله نسيه حرامنيست ؟ اين اشكال ، اشكال مهمی است زيرا در عمل و در واقعيت هيچ فرقینمیكند ميان اينكه كسی پولش را به ديگری بدهد در ظرف مدتی معين و مبلغیروی پول خود بكشد ، و اينكه كالايی را نسيه به يك مدت معين بفروشد ومبلغی روی قيمت آن بكشد . اين در واقع همان است . وقتی كه من كالايی راكه قيمتش هزار تومان است ، شش ماهه میفروشم به هزار و صد و بيستتومان ، در واقع كأنه اينطور میگويم : " من اين را به شما میفروشيم بههزار تومان ، و صد و بيست تومان علاوه بابت اين شش ماه تأخير " پسواقعيت نسيه همان واقعيت ربا است ! آقای مهندس بازرگان ظاهرا معتقد بودند كه راه حلی ندارد و فرقی نمیكند. لهذا در بعضی موارد میخواستند تقريبا نوعی ربا را تجويز كنند كهظالمانه نيست و به اصطلاح ربای غير |