نسيه در جايی كه هيچ پول داده نشده ، در واقع اساسا كالا فروخته نشده .آنگاه فروختن واقعی صورت میگيرد كه خريدار پول را بپردازد ، يعنی آخرمدت . و در تمام مدت مقرر ، او دارد كرايه میدهد . ولی نمیتوان نسيه را اينطور توجيه كرد زيرا همه كالاها ، كرايهای نيست. يك كالا ، كالای مصرفی است يعنی استفادهاش به معدوم كردنش است . كسیكه جنسی نظير ميوه را بهطور نسيه میخرد و پس از خريد ، آن را مصرفمیكند و پولش را مثلا شش ماه ديگر میخواهد بدهد ، آيا میشود گفت كه آنپول اضافی را به عنوان كرايه میدهد ؟ ! كرايه چه چيزی ؟ ! همان روز اولآن را مصرف كرده است . بنابراين مطلب را نمیتوان به اين صورت بيان كرد . آقای بهشتی نسيه را به صورت ديگری توجيه كردند . باز بر همان اساسی كهگفتند اصولا بيع عبارت است از نوعی كار ، و سرمايه هرگز سود ندارد .میگويند : " چون كار بايع اين است كه توزيع بكند ، دائما بخرد و بفروشد، وقتی كه جنس خود را به نسيه فروخت ، امكان فعاليت اقتصادی را ازخودش سلب كرده . اين اضافه را در مقابل سلب اين امكان فعاليت اقتصادیمیگيرد " . پس میگويند زمينه نسيه با زمينه ربا فرق میكند . در واقعميان اين دو كار فرقی نيست ، ميان افرادش فرق است . كسی بابت نسيهپول میگيرد كه كارش توزيع است . در مقابل سلب امكان فعاليت اقتصاديش، يك پول اضافی میگيرد . ولی ربا خوار كارش توزيع نيست كه بگوئيم باقرض دادن ، جلو كارش گرفته میشود . اساسا |